نجاست

طهارت

با بهائیان چگونه برخورد کنیم؟

با بهائیان چگونه برخورد کنیم؟ پاسخ کوتاه من این است: با بهائیان به عنوان انسان برخورد کنیم. آئین و باور کسی و اصولا هر مسلمان یا غیرمسلمانی با هر عقیده‌ای باعث سلب حقوق انسانی وی نمی‌شود. این مبنایی متفاوت با تفکر سنتی دینی است. کدام قانونی بهائیان را از حقوق انسانی خود در جمهوری اسلامی ایران محروم می‌کند؟ در حد اطلاع من چنین قانونی وجود ندارد! بهائیان با احکام غیرقانونی از حقوق انسانی یا شهروندی محروم شده و می‌شوند. اگر برخورداری از نعمتهای الهی منوط بر ایمان و عمل صالح نیست، چگونه و بر اساس کدام دلیل و حجت معتبری برخورداری از حقوق اجتماعی منوط به باور به دین و عقیده خاصی باشد؟ نقد علمی و اقامه حجت و دلیل در مباحث دینی و اعتقادی در کنار رعایت حقوق پایه همگان، حتی آنها که دیندار نیستند، یا به آئین باطلی باور دارند، معنای رواداری و مدارا و رحمت اسلامی است. روشهای خشن و ظالمانه، چه در گذشته چه در حال، چه علیه بهائیان چه علیه هر فرقه دیگری، مردود و مذموم است. اگرچه در متون اصلی آئین بهائیت عباراتی یافت می شود که همانند برخی اقوال صوفیه یا غلات شیعه ظاهراَ با اصل توحید منافات دارد، اما بهائیان اینگونه عبارات را به معنی توحید متداول تاویل کرده، خود را موحد می دانند. بنابراین بهائیان اگرچه صراحتان خود را غیرمسلمان می‌دانند (به دلیل انکار خاتمیت پیامبر اسلام (ص) و اعلام نسخ شریعت او) و مسلمانان نیز آنان را نامسلمان می‌شمارند، اما چون خود را موحد می‌دانند نمی‌توان آنها را کافر دانست. اما بطلان دین و عقیده لزوما باعث نجاست نمی‌شود، و قول به نجاست اهل توحید و نبوت محل اشکال است. بهائی‌ها محکوم به طهارتند.

طهارت

طهارت و نجاست

هرآنچه از جانب طبع سلیم انسانی و اصول بهداشتی ناپاک شناخته می‌شود از مصادیق نجاست است و اجتناب از آن برای نظافت و در زمان عبادت لازم است. اجتناب از کلیه‌ی نجاسات منصوص در زمان نماز و حج واجب و تطهیر از نحاسات غیرمنصوص (امور غیربهداشتی مورد نفرت طبع انسانی) در زمان عبادات بلکه مطلقا مطابق احتیاط و افضل است. آب مطلق – اعم از قلیل و کثیر – مطلقا در ملاقات با نجس یا متنجس نجس نمی‌شود، مگر این‌که نجاست بر آب غلبه کرده فاسد شود، به‌نحوی که رنگ، بو یا مزه‌ی آن تغییر کند. حجم یا وزن آب کثیر به عنوان کُر موضوعیت ندارد، و ملاک انفعال آب در ملاقات با نجاست یا منتجس است. تطهیر با غیر آب به شرط زوال کامل آثار ادرار مجاز است. متنجس با زوال یا ازاله‌ی عین نجاست طاهر می‌شود. آب کشیدن بعد از آن احتیاط مستحب است نه واجب. کفر، شرک، دین باطل و عقیده‌ی فاسد از علل نجاست محسوب نمی‌شود. عقیده و دین باعث نجاست ظاهری نیست. سگ نجس العین نیست و محکوم به طهارت است. هرچند از آب دهان سگ باید اجتناب کرد. مشروبات الکلی اگر چه نوشیدنشان (ولو یک قطره حتی پائین تر از حد مستی) از محرمات مؤکد است، اما نجس نیستند.

عدم نجاست بهائی‌ها

اصل بر «طهارت ذاتی انسان» است. طهارت موافق اصل است و نجاست دلیل می خواهد. بهائی ها موحدند (یا حداقل خود را موحد می دانند) به نبوت پیامبر اسلام (ص) قائلند، هرچند به خاتمیت ایشان باور ندارند، و به اعتقاد ما مسلمانان دینی غیرالهی و باطل دارند. اما بطلان دین و عقیده لزوما باعث نجاست نمی شود، و قول به نجاست اهل توحید و نبوت محل اشکال است. در نتیجه بهائی‌ها محکوم به طهارتند.

طهارت ذاتی انسان

من به طهارت ذاتی انسان معتقدم. کفر از علل نجاست محسوب نمی شود. عقیده و دین باعث نجاست ظاهری نیست. هیچ غیرمسلمانی اعم از اهل کتاب، پیروان ادیان غیرابراهیمی، منکران خدا و مشرکان نجس محسوب نمی شود. قذارت باطنی به دلیل بطلان عقیده تلازمی با نجاست ظاهری ندارد.