کدیوری

سخنرانی

مجلس ترحیم پدر در زادگاه

پدرم از مرحوم محمود شهابی استادش در دانشکده حقوق دانشگاه تهران نقل می‌کرد که استاد دانشجویانش را از شغل قضایی منع کرده بود. به آنچه به‌نام اسلام تدریس می‌کرد، خود قبل از همه عمل می‌کرد، خصوصا انفاق در راه خدا آن هم با حقوق ناچیز معلمی. نوشت ما جمهوری اسلامی را به اعتبار موازین علوی پذیرفتیم. می‌پرسید «آیا این بود اسلام رحمانی و عدالت علوی که وعده داده شده بود؟!» پدرم رفت و بهاری که منتظرش بود را ندید. آیا فرزندانش شکستن کمر سرما و رفتن زمستان را خواهند دید؟!

یادداشت

پدرم به رحمت خدا رفت

پدرم منوچهر کدیور دار فانی را وداع گفت، و به سرای باقی شتافت. با عزت و شرافت زیست و با سکینه و طمأنینه به محضر حق شتافت. او معلم من در سه ارزش بنیادین خردورزی، دینداری و آزادگی بود. در هر دو زندان قبل و بعد از انقلاب بزرگترین پشتیبان پسرش بود. به زادگاهش فسا و کشورش عشق می ورزید. نُه کتاب از او به یادگار مانده است، از جمله خاطراتش «از روزگار گذشته حکایت»، در دو جلد. خدایش رحمت کند و در کنف مغفرت و رضوان خود مأوایش دهد.