پاسخ به افسران جنگ نرم
شواهد و قرائن تقلب در انتخابات ۸۸ (۱)
پرسش: انتقاد من به اظهارنظر شما راجع به انتخابات ۸۸ است. شما به صراحت حکومت را به تقلب در انتخابات متهم میکنید. درحالیکه مدارکی موجود نیست که بتوان بهطور قطع اظهارنظر کرد. به نظر بنده در این مورد میتوان بیشتر احتیاط کرد.
پاسخ: البته احتیاط همواره حسن است. اما شواهد و قرائن من برای انتساب یاد شده در انتخابات ۸۸: اتهام: دستیازی حکومت جمهوری اسلامی ایران به مهندسی آراء، دست بردن در آراء مردم، عدم سازگاری نتیجۀ اعلام شده با آراء مردم، مصرف بیتالمال توسط دولت محمود احمدینژاد در امر انتخابات. متهمان: سپاه و بسیج، وزارت کشور، دفتر ریاستجمهوری وقت و دفتر رهبری. اسناد تقلب توسط کمیتۀ صیانت آراء با مسئولیت دو نمایندۀ تامالاختیار آقایان میرحسین موسوی و مهدی کروبی یعنی به ترتیب آقایان سیدعلیاکبر محتشمیپور و مرتضی الویری گردآوری و طی چند اعلامیه و مصاحبه اعلام شد. دفتر کمیتۀ یاد شده توسط مأموران حکومتی پلمب و اسناد و کامپیوترهای آن ضبط شد و اعضای آن دستگیر و دو سرپرست آن ممنوعالمصاحبه و سخنرانی و قلم شدند! اگر فضای آزادی فراهم شود شخص آقایان میرحسین موسوی و کروبی و نیز زندانیانی از قبیل سیدمصطفی تاجزاده و نیز مطّلعانی مانند الویری و محتشمیپور اسناد لازم را ارائه خواهند کرد. زندانی کردن بسیاری از فعّالان سیاسی قبل از پایان انتخابات و خطبۀ نمازجمعۀ رهبری مبنی بر تأیید انتخابات قبل از تأیید رسمی آن از سوی شورای نگهبان، سخنان مقامات سپاه و بسیج و دولت، عدم اجازۀ حضور به نمایندگان میرحسین در بیش از نیمی از صندوقهای رأی، قطع تلفنهای همراه در نیمۀ دوم روز انتخابات، دستور أکید رهبری به سپاه و بسیج در انتخابات اخیر به عدم دخالت، بعد از افتضاح ۸۸ ازجمله قرائن این اتهام است. من از مرداد ۸۷ (ده ماه قبل از انتخابات) در ایران نبودهام. اما با اعتماد به افرادی از قبیل میرحسین موسوی و مهدی کروبی که ایشان را موثّق میدانم و بر اساس قرائن و شواهد یاد شده مدّعی تقلب هستم، و تا زمانی که ایشان بر ادعای خود استقامت میکنند من نیز از این ادعا شرعاً و اخلاقاً و قانوناً حمایت میکنم.
***
راهپیمایی حکومتی ۹ دی ۱۳۸۸ (۲)
پرسش: اگر برنامهریزی و تبلیغ از جانب حکومت برای برپایی یک راهپیمایی و تظاهرات عنوان حکومتی بودن به آن بدهد پس به همین ملاک باید قائل شوید که آمدن مردم در راهپیمایی خرداد و تیر ۸۸ هم آمریکایی، اسرائیلی و انگلیسی بوده چونکه همه ما دیدیم که شبکههای ماهوارهای وابسته به این کشورها به شدت روی آن تبلیغ و تشویق داشتند و طرفدارانشان هم در داخل برنامهریزی و تدارکات داشتند و آقای اوباما هم به شدت برایشان غصه میخورد و علناً اعلام کرد… . وانگهی اگر هم با تعریفی که از راهپیمایی حکومتی دارید کنار بیاییم باز هم خیلی مهم هست که بعد از سی سال از گذر انقلاب مردم با تبلیغات حکومتی تا این حد گسترده (که شما فقط فیلم قسمتی از آنرا دیدهاید) به خیابانها بیایند (مثل سیل، و خیلی بیشتر از خرداد و تیر و خیلی فراتر از تهران)… وانگهی… . مهم نیست حکومتی یا آمریکایی… مهم این است که چه بخواهیم یا نه بعد از راهپیمایی ۹ دی تقریباً تجمّعهای خرداد و تیر بیاثر شد و در کام ۹ دی فرو رفت (دلیلش همان بود که گفتم… ۹ دی خیلی سراسریتر و پرجمعیتتر بود…) بههرحال در هر دو مورد گروههای مردمی به تبلیغ حکومت یا آمریکا یا احساس مذهبی یا… آمدند و مهم این است که همهشان مردم ایران بودند و کم هم نبودند.
پاسخ: آیا اطمینان دارید که چند میلیون تظاهرکنندۀ خرداد و تیر ۸۸ به دعوت دولتهای اسرائیل و انگلیس و آمریکا به خیابان آمدند؟ این دولتها که سیوچهار سال است مردم ایران را به تظاهرات و شورش دعوت کردهاند چرا قبلا دعوت آنها نگرفت؟! اطمینان داشته باشید که اکثر قریببهاتفاق هموطنان شما کشورشان را مثل شما دوست دارند و راضی به از دست دادن استقلال ایران نیستند و از هیچ کشور خارجی ازجمله این سه کشور هم دل خوشی ندارند. با ملاک شما و جمهوری اسلامی تظاهرات ۹ دی ۱۳۸۸ باید روسی و چینی باشد! چون این دو دولت از مواضع حکومت ایران و تصمیماتش حمایت میکنند! میبینید لوازم منطق ناصحیحتان تا کجا میرود. در تظاهرات سال ۱۳۵۷ هم دولتهای فرانسه و انگلستان از انقلابیون حمایت میکردند، رسانههای بیبیسی و فرانسه هم بیدریغ از انقلاب حمایت میکردند. آیا انقلاب ۵۷ با همین منطق، انگلیسی یا فرانسوی است؟ رهبر انقلاب هم در آن زمان مقیم فرانسه بود آیا این دلیل فرانسوی بودن انقلاب است؟ دولت آمریکا هم در اواخر پائیز و زمستان سال ۵۷ با معتمدان رهبر انقلاب مذاکره کرد (مشخصاً شهید دکتر بهشتی) و بعد از اطمینان آمریکا از سوی انقلابیون دست از حمایت شاه برداشت. آیا انقلاب ۵۷ آمریکایی است؟ منطق جمهوری اسلامی و سلطنتطلبها دراینمورد یکسان است. امیدوارم شما به اشتباه بودن چنین منطق ضعیفی توجه کنید. در نهضت مشروطه، انگلستان از مشروطهخواهان حمایت میکرد. رهبران مذهبیِ مشروطهخواهان هم آخوند خراسانی، ملاعبدالله مازندرانی، محمدحسین نجل میرزا خلیل تهرانی، میرزای نائینی در نجف اشرف و سیدعبدالله بهبهانی و سیدمحمّد طباطبایی در تهران بودند. آیا جرأت میکنید با همین منطق بیپایه مفاخر فقه شیعه را انگلیسی بخوانید؟ محمدرضا پهلوی، شاه مخلوع هم همواره تظاهرکنندگان را مزدوران خارجی و عاملان استعمار سرخ و سیاه و مشخصاً تحت تأثیر شیطنتهای بیبیسی اعلام میکرد. راستی منطق جمهوری اسلامی چه فرقی با منطق شاهنشاهی دارد؟ قدرتها همواره منتقدان و مخالفان خود را مزدور خارجی میخوانند. شاه اشتباه کرد، آقای خامنهای هم اشتباه میکند. میرحسین موسوی هشت سال نخستوزیر معتمد آیتالله خمینی بوده است. من از نزدیک، هم موسوی و هم کروبی را میشناسم. به استقلالطلبی آنها از اکثر قریببهاتفاق دولتمردان فعلی جمهوری اسلامی بیشتر اطمینان دارم. بسیاری از مردم ایران در این باور با من شریک هستند. اگر جمهوری اسلامی و شما مدّعی برخورداری از رأی اکثریت هستید مشکلی نیست، ملاک صندوق رأی است نه کف خیابان که زبان ادعا دراز باشد. خوب است جناب آقای خامنهای روی باسکول بیاید و در یک انتخابات واقعاً آزاد بدون نظارت استصوابیِ منصوب خودش آقای جنتی و بدون دخالت بسیج و سپاه شرکت کند تا بر همگان مشخص شود طرفداران ایشان و سیاستهای غیرمدبّرانۀ این چند دهه از چه مقدار پشتوانۀ مردمی برخوردار است. اگر با تظاهرات حکومتی ۹ دی کار فتنه (به تعبیر عملۀ استبداد دینی) به پایان رسیده بود چهار سال بعد از آن «نظام مقدس» از ترس، این همه خرج مقابله با آن نمیکرد! و موسوی و کروبی و رهنورد را بیش از سه سال برخلاف شرع و قانون در خانههایشان زندانی نمیکرد. از مرده که نمیترسند. برای مرده هم دائرةالمعارف ۹ جلدی با پول بیتالمال منتشر نمیکنند! اقلیّتی از ایرانیان حامی جمهوری اسلامی هستند و با زور بر اکثریت حکومت میکنند. اکثریت مردم ایران با استبداد دینی مخالفند و مدافع استقلال و آزادی و عدالت و اسلام رحمانی هستند. مخالفان استبداد دینی اسرائیلی و انگلیسی و آمریکایی نیستند آنچنانکه دولتمردان جمهوری اسلامی هم روسی و چینی نیستند. از زاویۀ دیگر، «راهپیمایی حکومتی» به گونهای راهپیمایی گفته میشود که حکومتهای غیرموکراتیک که فاقد پشتوانۀ کافی مردمی هستند برای مقابله با بحران مشروعیت خود راه میاندازند. شرکت در اینگونه راهپیماییها نهتنها هیچ خطری برای راهپیمایان ندارد بلکه به طرق مختلف به دریافت پاداش یا امتیاز هم میانجامد. به راهپیمایی که به دعوت دولت خارجی انجام میشود راهپیمایی حکومتی گفته نمیشود. اصطلاحات در علوم سیاسی تعریف خاص دارند و صرفاً به معنای لغوی مطلق استعمال نمیشوند. «راهپیمایی ۹ دی ۸۸» مطابق موازین علوم سیاسی یک راهپیمایی حکومتی تمامعیار بوده است، دقیقاً مشابه راهپیماییهای حکومتی دوران محمدرضاشاه معدوم در ایران قبل از انقلاب، صدام در عراق، مبارک در مصر، بنعلی در تونس، قذافی در لیبی، حافظ اسد و بشار اسد در سوریه و قسعلیهذا. «راهپیماییهای ۱۳۸۸ معترضان به حکومت ایران» در عرف علوم سیاسی راهپیمایی حکومتی نبودهاند، زیرا اولاً به دعوت حکومت ایران انجام نشده، بلکه بهطور خودجوش در اعتراض به نقض قانون از سوی حکومت ایران صورت گرفته، ثانیاً انگیزۀ اکثر قریببهاتفاق راهپیمایان امری ملی و دینی بوده و آنها به دعوت هیچ دولت خارجی به خیابان نیامدهاند. دول خارجی بیش از سه دهه است مردم را دعوت به قیام علیه جمهوری اسلامی کرده و میکنند و مردم بدون اعتنا به آنها راه خود را میروند. توجه داشته باشید اینجانب همانند میرحسین موسوی و مهدی کروبی و میلیونها ایرانی دیگر با اتّکا به ایمان دینی و عِرق ملی با استبداد دینی مخالفیم. اگر قلب سلیم و وجدان منصفی باشد این توضیحات کافی است، وگرنه عِرض خود میبری و زحمت ما میداری.
والسلام علی من اتبع الهدی
***
ادلّۀ نافرمانی مدنی پس از انتخابات ۸۸ (۳)
پرسشها: چرا آقایان موسوی و کروبی طریق قانونی اعتراض به نتایج انتخابات را ظاهراً وانهادند و به نافرمانی مدنی روی آوردند؟ بازشماری آرا که انجام شد تقریباً همان نتیجه به دست آمد، پس ادعای تقلب چیست؟ چرا آقای موسوی قبل از انتخابات خود را پیروز اعلام کرد؟ این کار ایشان به نظر نادرست میآید. چرا با وجود سوءاستفادههایی که از حرکتشان در سال ۸۸ و ۸۹ از داخل و خارج شد آنها اقدام و سخن مبسوطی دراینباره نکردند به جز معدودی محکوم کردن مثل حادثۀ عاشورای ۸۸ در بیانیۀ آقای موسوی پس از آن، یا دیگر موارد… تقلب ظاهری (تعرفه آرا) و باطنی (خلافهای دولت قبل) در انتخابات ۸۸ قطعاً اتفاق افتاد، اما چگونه معترضان یقین داشتند این تقلب آنقدر وسیع است که نفر اول و دوم را عوض میکند؟ چهطور بدون هیچ مدرکی در روز بعد از انتخابات نافرمانی کردند؟
پاسخ: آقایان مهندس میرحسین موسوی وحجتالاسلام مهدی کروبی ستادی بهنام صیانت از آراء مردم به سرپرستی نمایندگان تامالاختیار خود به ترتیب حجتالاسلام سیدعلیاکبر محتشمیپور و مهندس مرتضی الویری تشکیل دادند و طی چند مصاحبه و بیانیه شواهد و اسناد خود مبنی بر مهندسی و تقلب در انتخابات ۸۸ را ارائه کردند. اکنون نیز دیر نشده است، میتوان آنها را به دادگاه صالحه فرا خواند و به ادلّه و مستندات آنها گوش فرا داد. بازشماری آراء توسط «متهمان به تقلب» صورت گرفت و به همان اندازه قابلاعتماد است که نتیجۀ خود انتخابات! وقتی رهبر کشور قبل از پایان مهلت قانونی تأیید انتخابات توسط شورای نگهبان در خطبههای نمازجمعه نتیجۀ انتخابات را برخلاف قانون تأیید میفرماید، از منصوبان وی در شورای نگهبان و قوۀ قضائیه چه انتظاری در رعایت قانون میرود!؟ همچنانکه اعلم فقیهان قم مرحوم آیتالله منتظری در تیر ۱۳۸۸ نوشت: مردم در امانتداری وکلای خود در ادارۀ کشور تردید کردهاند. وظیفۀ شرعی زمامداران این است که صلاحیت و امانتداری خود را اثبات کنند تا امکان شرعی ادامۀ خدمت به مردم را داشته باشند. این وظیفۀ هیئت حاکمه است که اسنادی دالّ بر امانتداری و صحّت انتخابات خود اقامه کند نه برعکس! نافرمانی مدنی مسالمتآمیز حق شرعی، اخلاقی و قانونی هر انسانی در مقابل تجاوز به حریم قانونی در جامعه است. متأسفانه در دوران حضرت آقای خامنهای کلیۀ نهادهای بهظاهر قانونی از قبیل شورای نگهبان، مجلس خبرگان، قوۀ قضائیه و مجلس شورای اسلامی به نیروهای تحت امر رهبری تبدیل شدهاند. ایشان برای تحت امر کردن نهاد ریاستجمهوری نیز اقدام فرمودند و نتیجهاش اعتراض خودجوش و مدنی خرداد و تیر ۱۳۸۸ بود. اطلاعاتی که از ناظرانِ سرِ صندوق به میرحسین موسوی رسید و خبر موثّق وی که بهجای نتیجۀ واقعی فرد موردِنظر رهبری را میخواهند از صندوق درآورند باعث شد که او پیشگیری کند، علی لاریجانی هم به وی تبریک گفت هرچند الان بنا بر مصلحت نظام آنرا تکذیب میکند! بیانیههای موسوی و کروبی و نیز مقالات من و دیگران پر است از تصریح به اهداف جنبش ضداستبدادی و عدالتخواهانه و آزادیطلبانه و مرزبندی با جریانهای مخالف استقلال و تمامیت ارضی ایران، مراجعه فرمایید. اکبر هاشمی رفسنجانی و مهدی کروبی به تقلب در انتخابات ۸۴ دور اول و دوم اعتراض کردند و به جایی نرسید. در انتخابات ۸۸ که با فرمان رهبری به بسیج و سپاه به رأی دادن به محمود احمدینژاد همراه بود مصلحت نظام – که اوجب واجبات است – بدون ریاستجمهوری احمدینژاد محقّق نمیشد، وقتی مصلحت نظام میتواند نماز و روزه را موقتاً تعطیل کند واضح است که برای مصلحت ارجح که همانا کوبیدن مشت محکم به دهان استکبار جهانی و ملحقات آن است نفر دوم را به عنوان پیروز انتخابات اعلام کردند. ازجمله مهمترین شواهد، دستگیری نزدیک ۲۰۰ نفر از فعالان سیاسی قبل از راهپیمایی خودجوش مردم است. سه سال است به شیوۀ قجری، به دستور شخصی مقام معظم رهبری به منصوبانش در شورای عالی امنیت ملی، برخلاف قانون و شرع و بدون برگزاری دادگاه، موسوی و کروبی و رهنورد در حصر هستند. دادگاه را برگزار کنید تا مدارک تقلب نظام مقدس در انتخابات ۸۸ برای بار چندم ارائه شود. مهمترین مطالبۀ انقلاب ۵۷ سرنگونی استبداد مطلقۀ فردی بود. انقلاب جز استقلال، در همۀ اهدافش ازجمله آزادی، عدالت، اسلام رحمانی و دموکراسی متأسفانه شکست خورده است و همچنان کشور بر مدار ارادۀ صیغۀ اول شخص مفرد اداره میشود.
[۱]. ۵ مهر ۱۳۹۲. نمونههایی از پاسخ به پرسشهای برخی طرفداران نظام یا افسران جنگ نرم در وبسایت نویسنده.
[۲]. ۹ دی ۱۳۹۲.
[۳]. ۱۸ دی ۱۳۹۲.