دموکراسی و اصلاح دینی دو پروژه مستقل هستند
[دوماهنامهی اینترنتی] میهن، دوره جدید، شماره دوم، ۱۲ فروردین ۱۳۹۴، ۱ آوریل ۲۰۱۵
الف- آیا برای گذار به دموکراسی در ایران نیازمند مباحث نظری و فرهنگی هستیم؟
پاسخ: مباحث نظری و فرهنگی گذار به دموکراسی را تسهیل میکند، اما بدون فراهم آمدن زیرساختهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی لازم، دموکراسی به دست نمیآید.
ب- آیا در روند دموکراتیزاسیون به اصلاح دینی نیاز وجود دارد؟ چه ارزیابی از موقعیت کنونی نواندیشان دینی و فعالان سیاسی این طیف دارید؟
پاسخ: گذار به دموکراسی و اصلاح دینی دو پروژهی جدا هستند. اگرچه به دلیل برجستهبودن نقش دین در بخش وسیعی از ایرانیان و دعاوی غلیظ مذهبی حکومت ایران گذار به دموکراسی به نحوی از انحاء به بازبینی جایگاه دین در دولت مرتبط میشود، اما حتی در چنین جامعهای و این ساختار سیاسی نیز نباید دموکراسی را تابع اصلاح دینی فرض کرد. تأثیر اصلاح دینی مبتنی بر اقبال اکثریت دینداران و تسلیمشدن نظام سیاسی بهآن است، که فرض اخیر دور از واقع بهنظر میرسد.
اما گذار به دموکراسی بدون پذیرش اصلاح دینی از سوی اکثریت دینداران در شرائط زیر ممکن است: یکی اینکه زیرساختهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی دموکراسی فراهم شود. دیگر اینکه دینداران در جامعه از اکثریت بیفتند، یا حتی در اکثریت باشند اما اکثریتشان به جدایی نهاد دین از دولت قائل شوند، ولو در دینداری به شیوهی سنتی باور و عمل کنند. در نتیجه اصلاح دینی شرط لازم و کافی گذار به دموکراسی در جامعهی فعلی ایران نیست.
در نیم قرن اخیر ایران روشنفکری دینی یا نواندیشی دینی غالبا با اصلاح سیاسی گره خورده است، و این نحوه از اصلاح فکر دینی عملا به تابعی از اصلاح سیاسی فروکاسته شده، و روشنفکران یا نواندیشان دینی را به عقبهی فرهنگی فعالان سیاسی اصلاحطلب تبدیل کرده است. این نحوه روشنفکری یا نواندیشی دینی اگرچه برای اصلاح سیاسی منافعی دارد، اما برای اصلاح دینی نه تنها مفید فایده نیست، بلکه کاملا مضر است.
به عبارت دیگر اگر روشنفکری یا نواندیشی دینی «اسلام سیاسی» را سرلوحهی برنامهی خود دارد، رویهی رایج مشکلی ندارد، اما اگر در برنامهی اسلام سیاسی تأمل روا میدارد، لازمهی آن تجدید نظر در وضعیت فعلی ضروری بهنظر میرسد.
پ- وضعیت کنونی رابطه بین روشنفکران عرفی و مذهبی را چگونه میبینید و چه چشمانداز یا پیشنهاداتی در این رابطه دارید.
پاسخ: رابطهی مورد سؤال تابعی از وضعیت گفتگو بین نخبگان و جایگاه نقد در جامعه است. اگرچه وضعیت گفتگو و نقد بین ایرانیان نسبت به گذشته کمی بهتر شده است، اما نسبت به حداقلهای لازم هنوز فاصله دارد. به میزانی که فرهنگ ایرانی در دو محور گفتگو و نقد ارتقا پیدا کند، رابطهی بین نحلهیهای مختلف روشنفکری نیز بهبود خواهد یافت. سوء تفاهمها بهویژه نسبت به تعمیم الگوهای مسیحی بر اسلام از یکسو، و تعمیم سوءفهمها و سوء عملهای برخی جریانهای خشونتگرای وهابی به تمام مسلمانان از جانب برخی روشنفکران عرفی از سوی دیگر، از موانع گفتگوی سالم است.
۲۱ اسفند ۱۳۹۳