زندگی مؤمنانه
جلسه اول. مباحث مقدماتی
جمعی از دانشگاهیان ایرانی مقیم آمریکای شمالی (کانادا و ایالات متحده) که مباحث مناجات سالکان (شرح ادعیه صحیفه سجادیه) و تاملی در مسئله حجاب (۱۳۹۱) به دعوت ایشان در دوران دانشجوئيشان برگزار شد و اکنون بحمدالله استاد دانشگاه یا پژوهشگر یا در موقعیتهای دیگر علمی مشغول خدمت به بشریت هستند و فضای بسته جمهوری اسلامی نتوانسته از دانش و تجربه آنها استفاده کند. این دانشگاهیان دغدغه دین و آبادی و آزادی ایران دارند. بحث شب قدر در آینه قرآن و سنت معتبر (۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۰) نیز در همین جمع برگزار شد.
در نوبت اخیر برای تعیین موضوع جلسات ماهانه دو موضوع مدّ نظر بود یکی همین زندگی مؤمنانه و دیگری «نقد و بررسی قرآن پژوهی و پیامبرپژوهی آکادمیک غربی» با این پرسشهای اصلی: آکادمی غربی به قرآن و پیامبر اسلام چگونه می نگرد؟ جریانهای اصلی این دو حوزه در هم تنیده کدام است و دستاوردهای آن چیست؟ و با نگرش مسلمانان به این دو مقوله چه تفاوتهایی دارد؟ از این مطالعات چه می توان آموخت؟ و به چه مشکلاتی مبتلاست؟
موضوع اولی تربیتیتر و دومی تئوریکتر است. اگرچه مخاطبان از هر دو موضوع استقبال کردند، اما انتخاب نهایی موضوع را هم به سخنران واگذار کردند؛ اگرچه ذهن من به دلایلی درگیر موضوع دوم است، اما در نهایت بنا شد موضوع نخست مورد بحث قرار گیرد، و موضوع دوم را چه بسا کتبی متناسب با وقت دنبال کنم، تا خدا چه خواهد. جلسه نخست موضوع اول را برگزار می کنم تا شنوندگان با تلقی گوینده آشناتر شوند و با پرسشهای خود به شکل گیری جهت بحث کمک کنند. این جلسه شامل یک مقدمه و سه بحث به شرح ذیل است: زندگی مؤمنانه از کدام منظر؟ تشریح موضوع، و متعلَّق ایمان.
مقدمه
الف. همه ما به نحوی دغدغه زیست مؤمنانه برای خودمان و فرزندانمان داریم. این دغدغه مبارک و مهمی است. در این بحث وجهه نظر اصلی جامعه سازی یا دین و ایمان دیگران نیست، دین و ایمان خودمان و خانواده درجه اول یعنی همسر و فرزندانمان است. وجهه تئوریک و مناقشات نظری و روشنفکرانه هم مدّ نظر نیست، یا حداقل در این مباحث مسئله اصلی نیست. صبغه بحث علاوه بر معرفتی تربیتی است و معطوف به خودسازی دینی و اهتمام به خانواده از منظر مذهبی می باشد. در این جلسات قرار نیست وجود خدا یا آخرت و عالم غیب اثبات شود، یا بر خاتمیت پیامبر اسلام یا امامت ائمه شیعه استدلال شود، یا درباره مکانیسم وحی و وثاقت تاریخی قرآن و نقش پیامبر در قرآن، یا رجحان عرفان بر فقه یا برعکس بحث شود. مخاطب بحث کسانی هستند که با باور به خدا و آخرت و پیامبر اسلام و قرآن به مثابه کلام الله، در پی تعمیق ایمان دینی خود و تربیت فرزندانی مؤمن در در دنیای مدرن هستند. به عبارت دیگر مباحث معرفتی و مناقشات بی پایان روشنفکری را جای دیگر برگزار می کنیم و در این سلسله جلسات قرار است کمی هم به استحکام ایمان و لوازم آن نسبت به خودمان و خانواده درجه اولمان بپردازیم.
ب. موضوع زندگی مومنانه در شرایطی مطرح می شود که بعد از استقرار جمهوری اسلامی نبض فرهنگی جامعه دقیقا برخلاف تبلیغات رسمی سمت و سوی «دین گریزانه» پیدا کرده است. این سمت و سو را در تولیدات روشنفکرانه جامعه هم می توان دید که به شکل فزاینده ای به سوی «تقلیل مباحث دینی و ایمانی» پیش می رود، عکس العملی در مقابل دین مالی، تغلیظ شدید تبلیغات دینی در گفتمان رسمی و سوء استفاده از دین در اداره جامعه. در زمانه ای که جو روشنفکری در پی دینِ حداقلی و کاستن از بار دین بر شانه جامعه است، بحثهایی از قبیل زندگی مؤمنانه «شنا کردن بر خلاف مسیر آب» است.
بحث اول. زندگی مؤمنانه از کدام منظر؟
برای شفافیت بیشتر، موضع دینی و مذهبی گوینده ابراز می شود. در این جلسات قرار است زندگی مؤمنانه از منظر اسلام شیعی جعفری اصولی نواندیش تشریح شود، منظر گوینده پنج قید دارد؛ یعنی اولا در این مباحث کاری به دیگر ادیان ابراهیمی ندارم، بحث متمرکز در اسلام است. در عین شباهتهای متعدد، اختلاف بین اسلام و دو دین ابراهیمی دیگر کم نیست. ثانیا از دو مذهب بزرگ اسلامی به اهل سنت و جماعت هم کاری ندارم. در برخی مباحث پیش رو این دو مذهب اختلافات فراوانی با هم دارند. با رعایت احترام به دیگر مذاهب کلامی و فقهی اسلامی فعلا می خواهم بر مبنای مذهب اهل بیت پیش بروم. ثالثا شیعه اعم از جعفری، زیدی و اسماعیلی است. ضمن احترام به دو مذهب دیگرِ شیعی، مباحث این جلسات بر اساس تعالیم شیعه جعفری پیش می رود. برای آشنائی با ممیزات تشیع بنگرید به بازاندیشی هویت اسلام شیعی (۲۳ مرداد ۱۳۹۱)
رابعا در شیعه جعفری دو مدرسه بزرگ اصولی و اخباری داریم. دیدگاههای این دو مدرسه در برخی مباحث اصلی جدّاً تفاوت دارد. دیدگاه غالب در میان عالمان شیعی جعفری، اصولی است نه اخباری. اما فعلا به رویکرد اخباری هم کاری ندارم و مطابق شیعه جعفری اصولی بحث خواهم کرد. یادتان باشد اجتهاد و عقلانیت در استنباط دو خصیصه اصلی رویکرد اصولی است. عنوان «اصولی» برگرفته از اصول فقه است در مقابل عنوان «اخباری» که رکن آن ظواهر اخبار و احادیث است.
خامسا شیعه جعفری اصولی هم به دو رویکرد سنتی و نواندیش تقسیم می شود. رویکرد سنتی به مقتضیات زمان و مکان کاری ندارد و در اجتهاد سنتی در فروع منجمد مانده است. در رویکرد نواندیش علیرغم اینکه از کوششهای عالمان مسلمان گذشته در شاخه های مختلف علوم اسلامی استفاده می شود اما ضمن ارتباط با سنت اسلامی قرار است آن تعالیم را به این زمان بیاوریم نه اینکه خودمان را در شرایط زمانی مکانی گذشته محدود کنیم و به سلف صالح بازگردیم. با توجه به اینکه هیچ رای و فتوایی حتی نظر این گوینده حرف آخر محسوب نمی شود، جای بحث و نقد علمی همواره باقی است.
سادسا اسلام نواندیش هم امروز به تفکیک هر متفکر به رویکردهای مختلف قابل تقسیم است. در مباحث دیگر تفکیک نواندیشی اسلامی و روشنفکری دینی را تشریح کرده ام (چالش اسلام و قدرت، جلسه اول، ۲۱ دی ۱۳۹۹). اینها بازی با الفاظ یا از سر تفنن نیست. تفاوت «اصلاح اصل دین» با «اصلاح معرفت دینی»، یا قرآن به عنوان کلام الله با رویاهای محمد بن عبدالله یا تفسیرهای او از جهان، یا تردید در اینکه مولف قرآن خدا یا حتی پیامبر نیست، جمعی قبل و بعد از پیامبر خارج از حجاز است، یا اسلام رحمانی و اسلام اقتدارگرا، تفاوت از زمین تا آسمان است. در این جلسات قرار نیست از این اختلاف نظرها هم بحث شود، بلکه بناست شنوندگان از اسلام و ایمان به روایت گوینده مطلع شوند.
از این شفاف سازیها وحشت نکنید. عدم اشاره به آنها چیزی از این تنوع و تکثر موجود نمی کاهد. در هر رشته علوم انسانی وارد شوید، یا در هر دین و مذهبی مطالعه دقیق بکنید، اختلاف نظرها اگر بیشتر از این نباشد کمتر نیست. این خصوصیت فهم انسانی است و اگرچه امر دین یک سرش الهی است اما سر دیگرش بشری است. از این ساده اندیشی هم بیرون بیاییم که امکان داشت خدا دینش را گونه ای ابراز می کرد که تفاسیر مختلف میسر نبود. از هر متنی تفاسیر متفاوت صورت می گیرد. در عین حال خدا و پیامبر برخی ضوابط راهنمای تفسیر درست متن را در اختیار گذاشته اند. در هر حال از این اختلاف نظرها گریزی نیست، هرچند در این جلسات این اختلاف نظرها مورد بحث قرار نمی گیرد.
بحث دوم. تشریح موضوع
این شرح منظر گوینده بود، حالا به شرح موضوع این مباحث می پردازیم: زندگی مؤمنانه. موضوع دو جزء دارد: زندگی و مؤمنانه. اجمالا جزء اول «زندگی» روشن است، امری اختیاری که قرار است بدست خودمان و در حد مقدور ساخته شود، یعنی فاصله بین تولد تا مرگ. اما جزء دوم به این سادگی نیست و بحث بیشتری لازم دارد. نسبت بین ایمان و دوران مدرن در این جلسات مورد بحث قرار می گیرند. پرسشهای اصلی پنج پرسش است: رئوس زندگی مؤمنانه چیست؟ چطور مؤمنانه زندگی کنیم؟ چگونه در دوران مدرنیته مومن باقی بمانیم؟ با کدام رئوس اعتقادی، موازین اخلاقی و احکام شرعی؟ چگونه فرزندانمان را مؤمن تربیت کنیم؟
در جلسه نخست کوشیده می شود به پرسشهایی از این دست پاسخ داده شود: مراد از زندگی مؤمنانه چیست؟ سبکی از زندگی که ایمان در آن نقش اساسی بازی می کند با سبک زندگی غیرمؤمنانه تفاوت بنیادی دارد. در زندگی مؤمنانه ایمان به زندگی معنی می دهد. واضح است که زندگی با ایمان و بدون ایمان دو معنای کاملا متفاوت دارد. اگر این تفاوت را درک نمی کنیم علی القاعده به ابعاد ایمان دست نیافته ایم.
آیا زندگی مؤمنانه مترادف و معادل زندگی خردمندانه، اخلاقی، معنوی، عارفانه، متشرعانه است به این معنی که می توان به جای مؤمنانه یکی از این معادلها را گذاشت؟ یا زندگی مؤمنانه در عین برخورداری از کلیه فضیلتهای خردمندی، اخلاق، معنویت، عرفان و شرع چیزی بیشتر دارد؟ آن چیز بیشتر چیست؟ به بیان دیگر چرا هر زندگی اخلاقی (یا معنوی یا خردمندانه یا عارفانه یا متشرعانه) لزوما زندگی مؤمنانه نیست؟ وجه رجحان ایمان (رکن زندگی مؤمنانه) به فضیلتهای مذکور چیست؟ اینها پرسشهای بسیار مهمی است. زندگی مؤمنانه از منظری که اشاره کردم زندگی خردمندانه، اخلاقی، معنوی، عارفانه، متشرعانه است اما مترادف و معادل هیچیک از این فضایل نیست و با جایگزینی هر یک از اینها از ایمان بی نیاز نمی شویم.
الف. خردورزی: در نسبت با خردورزی امور به سه گروه خردمندانه یا عقلانی (از قبیل قبح عقاب بلابیان)، خردستیزانه یا ضدعقلی (از قبیل تشویق و پاداش به ستمکار)، و فراعقلی و خردگریزانه (از قبیل عالَم غیب و جزئیات عبادات) تقسیم می شوند. در زندگی مؤمنانه به شکل مشخص هیچ امر خردستیزی راه ندارد، و کلیه اجزای این زندگی از دو حال خارج نیست یا خردمندانه است یا فراعقلی است.
قسم اخیر نیاز به توضیح بیشتری دارد. دانش بشری ما با همه پیشرفتش محدود به بخشی از جهان مادی است. جزئیات جهان غیرمادی یا همان عالم غیب با عقل و دانش بشری قابل دستیابی نیست. چنین جهانی فراعقلی یا خردگریز است. مثال دوم امور فراعقلی و خردگریز مناسک یا عبادات و نیز شبه مناسک (محدودیتهای خوردنیها، آشامیدنی ها و روابط جنسی) است. مباحث عرفانی یا شهودی مثال سوم امور فراعقلی و خردگریز است.
زندگی مؤمنانه با زندگی تعبدی معادل نیست. از مجموعه تعالیم اسلامی تنها عبادات یا مناسک تعبدی هستند. اگر از تعبدی معنای گسترده تر توقیفی (یعنی متوقف بر حکم شارع یا خداوند) اراده شده باشد تنها مناسک و شبه مناسک چنین هستند، در حالی که اعتقادات، امور اخلاقی و معاملات فقهی نه تعبدی هستند نه توقیفی. به نحوی از انحاء خردورزی در آنها راه دارد. این ادعا که مؤمنانه زیستن یعنی تعبدی زیستن مغالطه ای بیش نیست.
اما زندگی خردمندانه با زندگی مؤمنانه عموم و خصوص مِن وجه است، یعنی این دو با هم فصل مشترک دارند به این معنی که برخی امور هم خردمندانه و هم مؤمنانه هستند. اما برخی امور مؤمنانه هستند اما خردمندانه نیستند، یعنی خردگریز و فراعقلی هستند مثل باور به عالم غیب، مناسک و شبه مناسک. برخی امور هم خرمندانه هستند اما مؤمنانه نیستند، مثل همه مباحث علم تجربی و فلسفی که خارج از حوزه مباحث دینی و ایمانی هستند. بنابراین کسی که فکر می کند صرفا با عقلانیت می تواند زندگی مؤمنانه داشته باشد اشتباه می کند. عقلانیت تنها یک ساحت از زندگی مؤمنانه را تامین می کند نه تمام ساحتهای آن را. با فلسفه اعم از فلسفه محض و فلسفه های مضاف از جمله فلسفه دین نمی توان زندگی مؤمنانه که حیاتی چند ساحتی است بنا کرد.
ب. اخلاق: اخلاق هم مانند عقلانیت معادل ایمان نیست. زندگی مؤمنانه زندگی اخلاقی است، اما نمی توان اخلاق را جانشین ایمان کرد. در زندگی مؤمنانه هیچ امر ضداخلاقی پذیرفته نیست. ضداخلاقی بودن معادل غیرمؤمنانه بودن و کاشف از اشتباه در فهم گزاره منسوب به اسلام است. اما اخلاقی بودن معادل مؤمنانه بودن نیست. یک سکولار فلسفی یا عینی یا فرد خداناباور ممکن است موازین اخلاقی را رعایت کند و زندگی اخلاقی و در عین حال ملحدانه ای داشته باشد. یک مسلمان هم ممکن است در عمل موازین اخلاقی را رعایت نکند و فرد متقلب و بی اخلاقی باشد. با ارتکاب فعل قبیح اخلاقی بیشک فرد مرتکب گناه شده اما معنایش خروج از اسلام نیست، چنین فردی مسلمانِ فاسق (بدکار) است. فرد مذکور با نقض اخلاق از زندگی مؤمنانه برخوردار نیست. از آن سو هر که موازین اخلاقی را رعایت کرد هم مؤمن محسوب نمی شود. اخلاق میزان اسلامی بودن نیست. کسی که کمتر از حد مستی مشروب الکلی می نوشد فعلی غیراخلاقی مرتکب نشده، اما گناه کرده است. مسلمانی که بدون عذر شرعی نماز نمی خواند یا روزه نمی گیرد اخلاقا کار بدی نکرده (به انسانهای دیگر ضربه نزده، هرچند به خود ضرر زده) اما موازین زندگی مؤمنانه را نقض کرده است (و حقوق الهی را زیرپا گذشته است). بنگرید به فقه و اخلاق ۱ و ۲ (مهر و آبان ۱۳۹۷)
پ. معنویت: معنویت spirituality به معنی ماتریالیست و مادیگرا نبودن البته ملازم زندگی مؤمنانه است، به این معنی که زندگی مؤمنانه با ماتریالیست بودن قابل جمع نیست ، و مؤمن به متعالی ترین معنای ممکن باور دارد. اما هر spiritualist معنویتگرا مومن مورد بحث محسوب نمی شود. معنویت گرا به کسی اطلاق می شود که به معنویتی غیرخدا از قبیل عدالت یا کمک به همنوع یا هنر معتقد است، یا روح آدمی را امری غیرمادی می داند. نمی توان معنویت را جایگزین ایمان یا تعالیم دینی کرد. اصولا معنویت در دنیای معاصر امری غیردینی است، و بدیل و رقیب دین است.
ت. عرفان: عرفان یا باطن دیانت یا مشاهده ذوقی یکی از ساحتهای اسلام است اما اسلام را به تصوف فروکاستن تقلیل اسلام است. جمع بین شریعت، طریقت و حقیقت همان زندگی مؤمنانه است، اما تمرکز بر طریقت و باطن دیانت و غفلت از شریعت و ظواهر دیانت معادل زندگی مؤمنانه نیست. از یک سو عرفان معادل ایمان اسلامی نیست، عرفان در دیگر ادیان و آئین های دیگر هم هست، از عرفان سرخپوستی و عرفان ادیان شرقی گرفته تا عرفان یهودی و مسیحی. در بین صوفیان مسلمان هم جریانهایی غیرمتشرع یافت می شوند که عرفا از برخی از آنها به «جهَله صوفیه» یاد می کنند. اگر کسی می پندارد با اکتفا به تعالیم صوفیه و بدون التفات به دیگر ساحات اسلام می تواند حقیقت را فراچنگ آورد، این زندگی مؤمنانه ترسیم شده در این جلسات نیست.
ث. فقه: از سوی دیگر زندگی متشرعانه به معنی انحصار در التفات به احکام فقهی مصطلح یا ظاهر شریعت و غفلت از باطن دیانت نیز معادل زندگی مؤمنانه نیست. فقه مصطلح و رعایت تکالیف حلال و حرام بخش کوچکی از زندگی مؤمنانه است نه تمام آن. اگر کسی فرضا پنداشته با رساله توضیح المسائل می توان به زندگی مؤمنانه جامع جامه عمل پوشانید اشتباه کرده است. احکام فقهی می تواند بخشی از جوانب این زندگی درباره مناسک و شبه مناسک و برخی معاملات را تامین کند، اما احکام فقهی برآورنده موازین اخلاقی، اعتقادات، باطن دیانت یا ابعاد عرفانی اسلام نیست. به عبارت دیگر زندگی مؤمنانه را به زندگی متشرعانه فقهی تقلیل دادن نگاهی قشری به اسلام است و فاقد طراوت و نشاط ایمانی است.
مشخص شد که زندگی مؤمنانه مترادف و معادل زندگی خردمندانه، زندگی اخلاقی، زندگی معنوی، زندگی عارفانه، و زندگی فقهی متشرعانه به تنهایی نیست. هیچکدام از این امور را نمی توان جایگزین «مؤمنانه» کرد. زندگی مؤمنانه در عین برخورداری از کلیه فضیلتهای خردمندی، اخلاق، معنویت (به معنی عام)، عرفان و شرع چیزی بیشتر دارد، و آن چیز بیشتر ایمان است. به بیان دیگر هر زندگی اخلاقی یا معنوی یا خردمندانه یا عارفانه یا متشرعانه لزوما زندگی مؤمنانه نیست، مادامی که اولا در آنها ایمان – به وجهی که تشریح خواهد شد – نباشد، ثانیا زندگی تک ساحتی باشد. زندگی مؤمنانه چندساحتی است.
بحث سوم. متعلَّق ایمان
ایمان (رکن زندگی مؤمنانه) به میزانی از اهمیت است که اگر به معنی واقعی کلمه در دل کسی بنشیند همه فضایل پیش گفته را با خود می آورد، اما هیچیک از آن فضائل تلازمی با ایمان ندارد. جای اثبات این ادعا اینجا نیست، اما تاکید بر این است که ما از همنشینی ایمان با خردورزی، اخلاق، معنویت (به معنی عام)، عرفان، و تشرع سخن خواهیم گفت. بیشک ایمان به خودی خود فضیلتی ندارد، هر فضیلتی هست از متعلَق ایمان است. متعلَّق ایمان خدا، آخرت و غیب است.
الف. خدا به عنوان معبود، معشوق، خالق، ناظر، و داوری که دانای مطلق، توانای مطلق، دادگر مطلق و مهربان مطلق است. اینکه از رگ گردن به انسان نزدیکتر است، اینکه آغوشش همیشه به سوی بندگانش گشوده است، صدای آنها را می شنود و حاجات آنها را برآورده می کند. به انسان عقل داده، علاوه بر فطرت حق طلب، پیامبرانی فرستاده تا راه حق و باطل را به آدمی نشان دهند. با این همه آدمی را در دنیا آزاد گذاشته و حتی اگر کفر بورزد، و مرتکب معصیت شود از نعمتهای الهی محروم نمی شود، هرچند اگر توبه نکند در آخرت با نهایت دادگری به پرونده او رسیدگی خواهد کرد.
ب. ایمان به آخرت یعنی دیدن نتیجه ایمان و عمل دنیوی در سرای دیگر یا بروز واقعیت باور و کردار آدمی. ایمان به آخرت یعنی باور به عدالت خداوند و ظرفی برای تحقق نتایج آنچه دنیا ظرفیت آن را نداشته است. باور و کردار خیر گاهی آنقدر بزرگ است که پاداش آن در دنیا میسر نیست، و گاهی نیز باور و کردار شر گاهی آنقدر بزرگ است که دنیا ظرفیت مجازات آن را ندارد. بدون آخرت زندگیِ محدودِ دنیوی تحمل نکردنی است. در حقیقت آخرت تحمل رنج دنیا را موجه می کند. عدم باور به آخرت واقعا معنی زندگی دنیوی را عمیقا تغییر می دهد. بدون باور به آخرت لذت گرایی دنیوی و استثمار دیگران از جهات متعدد موجه می شود.
ج. آخرت بخشی از غیب است. ایمان به غیب شامل ایمان به ملکوت، جبروت، فرشتگان و جنود الهی می شود. اینکه هستی منحصر به دنیای مادی نمی شود و ما ذره ای کوچک در این جهان بزرگ هستیم. عالم غیب عالمی خردگریز و فراعقلی است. با دانش تجربی و فلسفه نمی توان به جزئیات آن دست یافت. اشراف به این عالم دو راه بیشتر ندارد وحی و شهود. یکی از مؤلفه های زندگی مؤمنانه باور به چنین جهانی است. عدم به باور به آن بینش آدمی را محدود به جهان مادی می کند. امکان نصرت غیبی از مولفه های این باور است.
با همین ترسیم مقدماتی مشخص می شود که ایمان به خدا، آخرت و غیب چرا از چنین اهمیت بنیادینی برخوردار است. اهمیتی که با هیچ چیز دیگر – دقیقا هیچ چیز دیگر – قابل جایگزینی نیست. اما از سوی دیگر معنی زندگی مومنانه این نیست که باور به خدا، آخرت و غیب جای کوشش در عرصه های دنیوی، علمی و عرفی را می گیرد چون مومن هستیم! پیشرفت در امور عرفی و علمی در دنیا تابع ضوابط خاص خود است و ایمان هیچ نقشی در آن ندارد. اشتباه محض است که کسی فکر کند چون چنین باورهایی دارد در عرصه های دنیوی، عرفی و علمی از امتیازی برخوردار است.
مدرنیته، پیشرفتهای تکنولوژیک و عقل خودبنیاد همه ساحتهای زندگی انسان را تحت تاثیر قرار داده است از جمله باورهای دینی را. نمی توان انکار کرد که مدرنیته برخی افراد تحصیل کرده را به این نتیجه رسانده که باید خدا، آخرت و غیبی وجود نداشته باشد و زندگی مؤمنانه بی معنی است. اینکه برخی از تبیینهای دینی در دوران مدرن اعتبار خود را از دست داده است حرف نادرستی نیست، اما اینکه کسی فکر کند که در این دوران دیگر اسلام و ایمان بی اعتبار است و باید فاتحه زندگی مومنانه را خواند، قابل پذیرش نیست. طبیعی است در مقابل چنین توهماتی این جلسات تشکیل شود. قرار است نشان دهیم که ایمان به خدا، آخرت و غیب در دنیای مدرن معنی دار است و معنی بخشی به زندگی در دنیای مدرن همچنان قابل اعتناست.
کلیه برگزارکنندگان این جلسات در غرب تحصیل کرده اند و حداقل مدارک دانشگاهیشان دکتری است، علی الاغلب هم در یکی رشته های علوم تجربی متخصص هستند. اگرچه در دنیای مدرن تحصیل کرده اند و اکنون هم در غرب تدریس، پژوهش یا کار تخصصی می کنند، اما دین و ایمانشان را کنار نگذاشته اند و به این نتیجه رسیده اند که درباره زندگی مومنانه برای استحکام مبانی ایمانی خود و فرزندانشان چنین جلساتی را تشکیل دهند. تشکیل همین جلسات به سادگی نشان می دهد که می توان با آشنایی با دنیای مدرن در بالاترین سطوح همچنان به دنبال زندگی مومنانه بود.
سخنرانی مجازی به دعوت جمعی از دانشگاهیان ایرانی مقیم آمریکای شمالی
یکشنبه ۲۳ خرداد ۱۴۰۰، ۱۳ ژوئن ۲۰۲۱
*****
پرسش و پاسخ