تابنده

یادداشت

مردی از جنس بلور

نام دکتر تابنده برای من قبل از عرفان و تصوف با آزادگی، حاکمیت ملی، دموکراسی و حقوق مردم گره خورده است. دو نامه تاریخی حقوقدانان در اعتراض به لایحه قصاص را در بهار ۱۳۶۰ امضا کرده بود. مردی آزاده و مخلص که آداب صوفیانه او را از ایفای وظایف سیاسی اجتماعی اش بازنداشت. جمهوری اسلامی از درگذشت دکتر تابنده نفس راحتی کشید. رقیب قدری چهره در خاک کشید. در زمان این قطب، دراویش گنابادی تبدیل به یکی از جریان های فعال منتقد و معترض جمهوری اسلامی تبدیل شدند.

بیانیه های جمعی

ابراز نگرانی از وضعیت مخاطره آمیز دکتر نورعلی تابنده

نزدیک به هشت ماه از حصر غیر قانونی جناب دکتر نورعلی تابنده «مجذوب‌علی‌شاه» قطب دراویش نعمت اللهی گنابادی می گذرد. شرایط تحمیلی به ایشان هر روز ابعاد وسیع تری پیدا کرده و  فشارها افزایش می‌یابد. ادامه این حصر خانگی،  جدای از ابعاد غیرقانونیِ ایجاد تضییق و  نقض آشکار حقوق مسلم آقای دکتر نورعلی تابنده و  اعمال فشارهای غیر انسانی نسبت به پیروانشان، از نظر پزشکی نیز می‌تواند به نتایج فاجعه باری برعلیه سلامتی ایشان منجر شود. شخصیت این بزرگوار برکسی پوشیده نیست. همه بخوبی واقف هستند که جناب آقای دکترنورعلی تابنده یکی از نویسندگان متعهد و صاحب تالیفات اساسی و راهگشای فقهی- حقوقی میباشند که  ۷۰ سال در راه احقاق حقوق هموطنانشان، در قالب «جمعیت دفاع از آزادی و حاکمیت ملت ایران»، حضور و همکاری داشته اند. مشارکت ایشان در تهیه و تنظیم و انتشار متن مشهور به ” نامه ۹۰ امضایی”  خطاب به رئیس جمهور وقت منجر به صدور حکم محکومیت بر علیه شان شده و نهایتا این جناب شش ماه  عمر خودرا به حبس در سلولهای انفرادی سپری نموده اند. جناب آقای دکترنورعلی تابنده به عنوان یک حقوقدان و قانون شناس سالها  صاحب کرسی تدریس در دانشگاه های مختلف کشور بودند. ایشان همچنین  به عنوان وکیل مبرز پایه یک دادگستری وکالت بسیاری از دانشجویان و افراد مبارز پیش و پس از انقلاب، را برعهده گرفتند. علاوه بر همه آنچه گفته شد این بزرگوار در جمع حقوقدانان حامی دکتر محمد مصدق در “نهضت ملی” دهه سی خورشیدی از یک سو، و از سوی دیگر  در کسوت معاونت وزارت ارشاد  و کرسی قضاوت پس از انقلاب ۱٣۵۷ ، فعالیتهای اجتماعی بسیاری به انجام رساندند. جامعیت شخصیت حقوقی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و مذهبی دکتر نورعلی تابنده (مجذوبعلیشاه)، نه فقط دراویش سلسله گنابادی بلکه عموم  آزادیخواهان جهان ومردمان صاحب وجدان بیدار و متعهد را بر آن می دارد که نسبت به وضعیت این انسان مبارز راه آزادی ابراز نگرانی نمایند.

مصاحبه کوتاه

چرا این همه شدت عمل با دراویش گنابادی؟

چکیده: احکام صادره برای دراویش گنابادی حتی در عرف جمهوری اسلامی هم بسیار سنگین است. چرا با دراویش با چنین شدت عملی برخورد می شود؟ دراویش نعمت اللهی گنابادی مهمترین و پرجمعیت ترین فرقه صوفیه در ایران معاصر، و در میان دراویش شیعه نزدیک ترین صوفیه در عالم اسلام به تعالیم تشیع اثنی عشری در نظر و عمل هستند. سلسله دراویش نعمت اللهی گنابادی از جمله رقبای قدر جمهوری اسلامی محسوب می شوند که به دلیل سلوک اخلاقی از مقبولیت اجتماعی هم برخوردارند. آقای خمینی به علت سوابق عرفانی اجازه نداد تا فقیهان قشری متعرض دراویش شوند. بعد از درگذشت وی مراجع صوفی ستیز موقعیت را مناسب یافته به تخریب حسینیه های دراویش نعمت اللهی گنابادی اقدام کردند. جمهوری اسلامی در زمان آقای خامنه ای با قشریون همراهی کرد. بتدریج در این دوره دراویش به مهمترین رقیب جمهوری اسلامی بدل شدند. فارغ از رقابت تاریخی دراویش و قشریون اهل ظاهر، و تشدید آن در دوران زمامداری آقای خامنه ای عامل سومی هم نباید از نظر دور داشت، و ان بینش سیاسی و آزادیخواهانه دکتر نورعلی تابنده قطب دراویش نعمت اللهی گنابادی از سال ۱۳۷۵ است. تابنده حقوقدانی مبرز دارای سوابق روشن مبارزاتی قبل از انقلاب و منکر ولایت فقیه است. اما عامل چهارم که به احتمال قوی مهمترین دلیل شدت عمل جمهوری اسلامی با دراویش مذکور است مربوط به تعیین جانشین برای قطب ۹۱ ساله دراویش نعمت اللهی گنابادی است. جمهوری اسلامی آرزوی بر کرسی نشاندن قطبی دست نشانده و حداقل منفعل و ساکت را به دراویش گنابادی را در سر می پروراند. بحران دروایش از بهمن ۱۳۹۶ با پست بازرسی گذاشتن برای منزل قطب دراویش شروع شد. نیروهای امنیتی می خواستند رفت و آمدهای دفتر قطب دروایش را کنترل کنند تا از انعقاد جلسات مشورتی روند تعیین جانشین قطب جلوگیری کنند. این محدودیت با مخالفت تابنده و حضور دروایش در صحنه مواجه شد. متاسفانه در مقاومت مدنی دراویش چند نفر از ماموران انتظامی و دراویش به شکل مشکوکی کشته شدند. نورعلی تابنده از ۱۵ اسفند ۱۳۹۶ به شکل غیرقانونی در خانه خود محصور است. جمهوری اسلامی قطب مستقل و آزاده ای مانند نورعلی تابنده را برنتابیده با حصر خانگی او و صدور احکام شداد و غلاظ در صدد نقره داغ کردن دراویش است تا جرأت ادامه دفاع از حقوق شهروندی قطبشان را نکنند و نظام بتواند با خیال راحت مهندسی انتخاب قطب آینده را عملی کند.

مصاحبه کوتاه

دراویش گنابادی و جمهوری اسلامی

الف. چرا جمهوری اسلامی از دراویش گنابادی می ترسد؟ اول. رقابت دراویش با روحانیت شیعه در معنویت: جاذبه فراوان تصوف در مقابل قشری‌گری شریعتمدارانه بسیاری فقها: ترس جدی از یک رقیب قدر. در مقایسه با جریانهای عرفانی نوظهور دراویش نعمت اللهی گنابادی قدیمی‌ترین، پرجمعیت ترین و متشرع ترین سلسله تصوف در میان شیعیان ایران هستند. دوم. شبکه بسیار قوی دراویش شبیه شبکه روحانیت سنتی است. این شبکه مبتنی بر مریدی و مرادی و بسیار قوی تر از رابط بین مرجع تقلید و مقلد است چون دامنه این اطاعت از ظواهر شرعی فراتر است و به باطن دیانت و طریقت می رسد. این شبکه نمونه موفق جامعه مدنی سنتی است. نظام تمامت خواه تاب تحمل هیچ شبکه اجتماعی مستقلی ندارد. سوم. قطب دراویش گنابادی از ۱۳۷۵ دکتر نورعلی تابنده مجذوب علی شاه علاوه بر مراتب درویشی حقوقدان ملی، مبارز و آزادی‌خواهی است که به ولایت فقیه اعتقادی ندارد، اهل انظلام نیست. لذا به پیروانش دستور مقاومت مدنی در برابر ظلم داده است. چهارم. سوء تدبیر نظام پیاده کردن دراویش گنابادی از قطار جامعه: تخریب حسینیه دراویش، زندانی کردن دراویش، و اخیرا ایجاد محدودیت برای قطب دراویش یا زمینه چینی دستگیری ایشان از جمله تمهیدات نظام علیه دراویش است. دخالت بسیج و اطلاعات سپاه در چند دهه اخیر همه جا عامل ناامنی بوده و هست.
ب. مقاومت مدنی حتی الامکان مسالمت آمیز: دروایش گنابادی اگر «مقاومت مدنی حتی الامکان مسالمت آمیز» را ادامه دهند به دلیل مظلومیت برگ برنده را در دست خواهند داشت، نظام را مجبور به عقب نشینی خواهند کرد و مردم هم از ایشان حمایت خواهند نمود. «مقابله به مثل خشونت آمیز» ولو در مقام دفاع شخصی کار را بر دراویش دشوار خواهد کرد و قابل ادامه نیست و حتی به نفع خود دراویش هم نمی‌باشد. زیرگرفتن ماموران انتظامی توسط اتوبوس یا سمند توسط هرکسی صورت گرفته باشد از منظر اخلاقی، دینی، و حقوقی «بشدت محکوم» است.
ج. حق مسلم شهروندی دارویش گنابادی: به رسمیت شناختن سبک زندگی انتخابی معنوی دراویش و حذف نگرش تحمیل تفکر قشری فقیهی رسمی؛ امنیت و عدم تخریب حسینیه های دراویش؛ دست برداشتن از بازداشت دراویش، سرکوب و فشار بر آنها؛ برخورداری از حق اجتماع و اعتراض؛ تضمین امنیت منزل قطب دراویش و دست برداشتن نیروهای امنیتی از تحریک احساسات دراویش؛ و مذاکره نماینده وزارت کشور با نماینده دروایش و برآورده کردن خواستهای برحق آنان. این گره با دست باز می شود نیازی به چنگ و دندان نشان دادن سپاه و بسیج نیست.