تقلید

بخش اول: خطیب دانشمند: حجت‌الاسلام‌ خامنه‌ای

فصل اول: من از مقلّدان آیت‌الله خمینی هستم

حجت‌الاسلام‌والمسلمین خامنه‌ای تا پیروزی انقلاب نه‌تنها ادعای اجتهاد نداشته بلکه خود را مقلّد آیت‌الله خمینی می‌دانسته و رسماً چندین‌بار اعلام کرده است. در دوران تحصیل خارج تنها حدود دو سال و نیم نخست مشهد و دو ثلث نخست دوران قم ممحّض در فقه و اصول بوده است. بیشترین مشغلۀ وی ازیک‌سو مطالعۀ انبوه رمان، شعر و ادبیات معاصر عربی و ترجمۀ کتب انقلابی و ازسوی‌دیگر منبر و تبلیغ و جلسات عمومی انقلابی معارف اسلامی به‌ویژه تفسیر قرآن و نهج‌البلاغه برای جوانان بوده است. هم‌بحث‌های اصلی ایشان نیز اشتهاری به فقه و اصول نداشته‌اند. یک دهه به تدریس سطوح عالی فقه و اصول اشتغال داشته اما با چندین‌بار بازداشت، تبعید، زندگی مخفی خارج از مشهد و فشار نیروهای امنیتی تدریس‌هایش را گسسته بوده است. اشتهار ایشان در دهۀ پنجاه به خطبه‌های انقلابی و جلسات معارف اسلامی روشنگرانۀ وی بوده است. ایشان از هیچ‌یک از اساتید خود اجازۀ اجتهاد ندارد و تقریر دروس اساتید خود را مطلقاً منتشر نکرده است. از ایشان تا سال ۱۳۵۷ (جز یک مقالۀ ۴۰ صفحه‌ای رجالی) هیچ اثر فقهی اصولی منتشر نشده است.

اجتهاد و تقلید

اجتهاد و تقلید

شیوه‌ی اجتهاد مصطلح و رایج در جهان تشیع بلکه در جهان اسلام «اجتهاد در فروع» است. در مقابل این شیوه «اجتهاد در مبانی و اصول» قرار دارد، که معنای آن اجتهاد در مبانی معرفت‌شناختی، جهان‌شناختی، فلسفی، اخلاقی و کلامی از یک سو و اجتهاد در اصول فقه از سوی دیگر، قبل از اجتهاد در فروع فقهی است. مبانی و اصول یادشده نیاز به خانه تکانی جدی و پالایش و پیرایش و اصلاحات ساختاری دارد. اجتهاد در مبانی و اصول در میانه‌ی سنت و مدرنیته کوشش می کند از دستاوردهای علوم جدید در فهم روش‌مند علوم دینی استفاده کند.

حذف اجتهاد بنام تعمیم اجتهاد

انکار نیاز به دانش تخصصی در فهم دین تعمیمم جهالت است. واگذاری فهم معتبر دین به همگان یعنی شخصی و سلیقه ای کردن دین، یعنی میدان دادن به تفسیر به رای. ناقص بودن یا ناکافی بودن اجتهاد گذشتگان معنایش بی‌نیازی مطلق از مراجعه به کوششهای اجتهادی آنان نیست. اطلاع از کلیه‌ی ادبیات تحقیق درباره‌ی مسئله شرط لازم و البته ناکافی اجتهاد در آن مسئله است. تکلیف هیچ مسئله ی اسلامی را نمی توان خارج از دین و بدون مراجعه به متون اصیل دینی یکسره کرد. اجتهاد سنتی نیاز به خانه تکانی و تجدید نظر در مبانی و اصول دارد. اجتهاد سنتی اجتهاد در فروع بوده است. من از اجتهاد در مبانی و اصول سخن می گویم.

اجتهاد و تقلید در جهان معاصر

اجتهاد سنتی در دوران جدید به مشکلاتی مبتلاست. درباره‌ی اجتهاد در دوران معاصر هشت نکته مطرح شد:
یک. شناخت موضوع احکام و توجه به تغییر بسیاری از این موضوعات در دوران جدید
دو. تجدید نظر در مبانی جهان شناسی، انسان شناسی، اخلاقی و اعتقادی و توجه به این مبانی منقح در استنباط احکام
سه. سپری شدن امکان تخصص در همه‌ی ابواب فقهی، و لزوم مراجعه به شورای مجتهدان متخصص در ابواب مختلف
چهار. تبعیت محققانه نه تقلید متعبدانه. تقلید متعبدانه فاقد دلیل معتبر است
پنج. مراجعه به مطمئن ترین فتوا به‌جای تقلید از مجتهد واحد
شش. عدم لزوم تقلید از اعلم و کفایت تبعیت از فتوای مجتهدان جامع شرائط
هفت. عدم لزوم تقلید از حی و امکان تبعیت مشروط از فتوای مجتهد درگذشته
هشت. تاملاتی در مسئله‌ی خمس و وجوهات شرعیه (عدم لزوم تنصیف خمس و اختصاص نیمی از آن به سادات، طریقیت مجتهدان نه موضوعیت آنها در پرداخت خمس، لزوم تاسیس صندوق خمس زیر نظر نمایندگان مراجع با حسابرسی شفاف دخل و خرج، لزوم انفاق واجب بین ۲/۵ تا ۲۰٪ درآمد سالانه)

حضور یا عدم حضور در انتخابات تقلیدبردار نیست

شرکت در انتخابات از حقوق شهروندی است. هر فردی به تشخیص خود هرگونه مناسب بداند از این حق استفاده می کند (رای دادن، رای ندادن، رای سفید دادن). صدور احکام شرعی از سوی مفتیان در این زمینه برای کسی تکلیف شرعی ایجاد نمی کند چرا که مسئله تقلیدبردار نیست و شناخت موضوع به عهده خورد مکلف است.