بخش دوم
آزادی بیان و گفتارهای نفرتزا
اسلام بین پذیرش آزادی بیان و منع گفتارهای نفرتزا[۱]
در درجۀ اول میباید بین اسلام به روایت قرآن و سنت قطعی پیامبر(ص) و اهلبیت او و اسلام به روایت شریعت (برداشت فقیهان گذشته از کتاب و سنت) تفاوت گذاشت. در روایت اول از اسلام، آزادی بیان و مذهب، بهرسمیت شناخته شده است. در روایت دوم، آزادی بیان و مذهب، با محدودیتهای فراوانی مواجه است.
یک. محدودیتهای آزادی بیان در شریعت
در اسلام به روایت شریعت، مرتدّ اعدام میشود. دشنام و استهزاء مقدسات، مجازات مرگ در پی دارد. برخی فقها گاهی تشخیص و بهویژه اجرای این دو را نیز به تودۀ مردم گذاشتهاند. اجبار و مجازات تعزیری بر فعل واجبات و ترک محرمات را مجاز میدانند. تبلیغ هر دین و آئینی حتی تبلیغ دیگر مذاهب اسلامی و برخی افکار فلسفی یا عرفانی متفکران مسلمان را مضر و ممنوع میدانند. انتشار کتب و دیگر تولیدات فرهنگی که تبلیغ محسوب میشود در حکم کتب ضلال بوده و ممنوع میباشد.
دو. موازین آزادی بیان در اسلام
درمقابل، اسلام متکی بر موازین قرآن و سنتِ قطعیِ پیامبر(ص) و اهلبیت او، به اصول زیر پایبند است:
الف. اسلام اگرچه خود را دین الهی حق معرفی میکند اما تنوع و تکثر ادیان و آئینها اعم از حق و باطل، حتی کفر و شرک و الحاد را بهعنوان واقعیت در دنیا پذیرفته است و داوری در باب حقانیت را به قیامت موکول کرده است.
ب. مردم در انتخاب دین و عقیده آزادند و هیچکس را نمیتوان به قبول یا انکار دین و عقیدهای مجبور کرد.
پ. هیچکس را بهواسطۀ داشتن دین یا اعتقاد خاص نمیتوان در دنیا مجازات کرد. جرم صرفاً به عمل تعلق میگیرد و داشتن هر عقیده و دینی فیحد نفسه جرم محسوب نمیشود.
ت. هیچکس را نمیتوان بهواسطۀ تغییر دین و خروج از اسلام مجازات کرد. وضع هرگونه مجازات دنیوی بهویژه اعدام برای خروج از اسلام، خلاف موازین اسلامی است.
ث. هیچکس را نمیتوان به فعل واجبات یا ترک محرمات مجبور کرد.
ج. انتقاد از باورهای دینی ازجمله اسلام آزاد است و مشمول هیچ مجازاتی در دنیا و آخرت نیست.
چ. اهانت و استهزاء و تحقیر باورهای دینی ازجمله اسلام، کاری ناشایست و نقض کرامت انسانهای باورمند به آن دین است. اهانت به باورهای الحادی نیز به نص قرآن کریم ممنوع است.
سه. اهانت (سبّ) بهمنزلۀ گفتار نفرتزا
براساس بند ۲ مادۀ بیستم میثاق بینالمللی مدنی سیاسی «هرگونه دعوت به تنفر ملی یا نژادی یا مذهبی که محرک تبعیض یا خصومت یا اعمال خشونت باشد بهموجب قانون، ممنوع است.» اهانت به باورهای مذهبی از مصادیق «گفتار نفرتزا»[۲] است که باورهای دینداران را تحقیرمیکند، و میباید بهعنوان جرم تلقی شود و کسانی که مرتکب چنین تجاوز مجرمانهای میشوند، میباید در دادگاهی مدنی در حضور هیئت منصفه (انتخاب تصادفی از میان شهروندان) بهحکم قانون محاکمه شوند. مجازات چنین جرائمی مسلماً اعدام نیست.
اجماعی بینالمللی بر این امر است که «گفتار نفرتزا» لازم است توسط قانون منع شود، و این جلوگیری قانونی برتر یا غیرمرتبط با آزادی بیان است. ایالات متحدۀ آمریکا در میان کشورهای پیشرفته، تنها کشوری است که در آن قانوناً قاعدۀ «گفتار نفرتزا» ناسازگار با آزادی بیان شناخته شده است.[۳]
بهعنوانمثال در انگلستان، موقعیتهای متعددی افراد را از انواع «گفتار نفرتزا» منع میکند. این موقعیتها ابراز گفتار نفرتزا، تهدیدآمیز، ناسزا و اهانتبار که باورهای مذهبی اشخاص را نشانه گرفته است، ممنوع میکنند. مجازات گفتار نفرتزا جریمۀ مالی، زندان یا هر دو را در بر میگیرد.[۴]
عدم مرزبندی بین انتقاد و اهانت از یکسو و تحقیر و تمسخر باورهای دینی ازسوی دینناباوران ستیزهجو به برخوردهای افراطی خشن ازسوی باورمندان سنتی ادیان ازجمله اسلام انجامیده و میانجامد.
لازمۀ دنیای سالم، احترام متقابل آدمیان به همدیگر است. نمیتوان به باورها، کتاب مقدس و پیامبر یکچهارم انسانهای روی زمین اهانت و تمسخر کرد و از عکسالعمل خشن و افراطی برخی باورمندان سنتیِ آن دین، در امان بود.
سالمسازی رقابت ایمان و کفر با مرزبندی بین انتقاد و اهانت میسر میشود. این مرزبندی به شرایط زمانیمکانی و درجۀ رشدیافتگی فرهنگی بستگی دارد. در جوامع توسعه نیافته، بسیاری انتقادات، اهانت تلقی میشود، در جوامع توسعهیافته هم بسیاری اهانتها، انتقاد قلمداد میشود. این مرزبندی نیاز به تحقیقات جدیِ نظری و میدانی دارد. بههرحال تنها با احترام به باورهای دینی و آزادی بیان توأماً نمیتوان جهانی سالم و بالنده را توقع داشت.
اگر دیندار سنتی حق ندارد باورهای دینیاش را به دیگران تحمیل کند، ملحد دینناباور نیز حق ندارد باورهای خاص خود را بهعنوان هنجارهای بینالمللی به دیگر آدمیان تحمیل کند. در کنار اعلامیۀ جهانی حقوق بشر به اعلامیۀ جهانی تکالیف و وظایف بشر در قبال باورهای دینی و بیدینی ازقبیل «میثاق محو همۀ انواع خشونت، اهانت و گفتار نفرتزا» نیز احتیاج داریم.
همچنانکه اعدام و مجازات مرتدّ ازسوی دینداران باید کلاً ملغی اعلام شود، اهانت و تمسخر هم میباید ازسوی ملحدان و دینناباوران بهعنوان جرم و ضد ارزش، بهرسمیت شناخته شود. هر دو گروه دیندار و ملحد میباید آزادی انتقاد را بهرسمیت بشناسند. آزادی انتقاد بهسود هر دو گروه است. رقابت سالم مبتنی بر احترام متقابل تنها شیوۀ تعامل قابل دفاع مسلمانان با پیروان دیگر ادیان و آئینهاست.
چهار. نتیجه
بهنظرم سه اصل زیر لازمۀ «احترام به باورمند نه به باور» از یکسو و لازمۀ باور توأم به اسلام و آزادی بیان ازسویدیگر است:
اول. آزادی انتقاد از باورهای دینی
دوم. ممنوعیت اهانت به باورهای دینی و الحادی به مثابۀ «گفتار نفرتزا»
سوم. لغو کلیۀ مجازاتهای ارتداد بهویژه اعدام
دی ۱۳۹۰
[۱]. A research project of the Dahrendorf Program for the Study of Freedom at St Antony’s College in the University of Oxford, 19 Jan 2012
[۲]. Hate speech, Wikipedia, the free encyclopedia
[۳]. Hate speech or free speech? What much of West bans is protected in U.S., by Adam Liptak, The New York Times, June 11, 2008.
[۴]. Public Order Act 1986 at legislation.gov.uk