فصل اول: عدم اطّلاعرسانی به مردم
میزان اطّلاعاتی که از عملکرد مجلس خبرگان در دست است بسیار اندک است. براساس بیانیههای پایانی اجلاسهای آن، خبرگان مجلسی فرمایشی و دستنشانده است که انگار جز مدح و ثنای رهبری وظیفهای ندارد
میزان اطّلاعاتی که از عملکرد مجلس خبرگان در دست است بسیار اندک است. براساس بیانیههای پایانی اجلاسهای آن، خبرگان مجلسی فرمایشی و دستنشانده است که انگار جز مدح و ثنای رهبری وظیفهای ندارد
در زمان آقای خامنهای چند تغییر معنیدار در راستای نفی استقلال مجلس خبرگان انجام شده است: اول. دورِ باطل در مرجع تشخیص صلاحیت نامزدهای خبرگان؛ دوم. منصوبان رهبر ناظران عملکرد وی؛ سوم. انحصار انتخاب رهبر به فقها، مگر قرار است مرجع تقلید انتخاب شود!؟
میتوان به قاطعیت گفت که مجلس خبرگان در إعمال نظارت موضوع اصل ۱۱۱ اهمال کرده است. تفسیر رهبری از این اصل، حتی برخلاف نظر دبیر شورای نگهبان منصوب وی است. خبرگان میباید در این امر مهمّ به تشخیص خود عمل کند نه اینکه چون رهبر اجازه نداده از اعمال نظارت خودداری کند. مگر خبرگان منصوب رهبری یا تحت ولایت و نظارت وی است!؟ جالب اینجاست که رهبر، نظارت منصوبانش را بر منتخبان ملّت استصوابی میداند، اما نظارت خبرگان بر خود را حتی استطلاعی هم نمیداند، یعنی خود را ملزم به اطّلاع دادن به ایشان هم نمیداند. ایشان به “نظارت استصلاحی” خبرگان بر بقای شرائط رهبری قائلند، یعنی تاآنجاکه خود صلاح بدانند، و معلوم است آن مقدار صلاح میدانند که به زعامتشان آسیبی وارد نیاید.
پس از انقلاب دو خطای بزرگ اتفاق افتاد: یکی ورود ولایت فقیه به قانون اساسی بود، که مجلس خبرگان قانون اساسی مرتکب شد. خطای فاحش دوم تعیین مصداق دومین ولی فقیه است که توسط مجلس خبرگان رهبری انجام شد.
برای تماس می توانید از نشانی ایمیل
[email protected]
استفاده کنید.