شبیری زنجانی

مقاله

تاریخ تحلیلی فتاوای حجاب از اواخر قرن سیزدهم

سه عامل اصلی تغییر گفتمان فقهی حجاب: ۱. تبدل فتوای آقای حکیم، مرجع اول جهان تشیع در سال ۱۳۴۵ در کتاب منهاج الصالحین. ۲. کتاب مسئلۀ حجاب مرتضی مطهری (۱۳۴۷). ۳. ورود گستردۀ دختران و زنان به عرصۀ اجتماعی و آموزشی در جریان انقلاب و نظام بعد از آن. رأی فقهی آقای خمینی در مورد نگاه به صورت و دست‌های زن که از حوالی سال ۱۳۵۹ عوض شده بود، چهار ماه قبل از وفات در بهمن ۱۳۶۷ در توضیح المسائل منتشر شد. فتوای جدید هرگز به تحریرالوسیله راه نیافت.

مقاله

شبیری زنجانی و «مسئلۀ حجاب»

آقا موسی شبیری زنجانی در کتاب جرعه‌ای از دریای خود نقل کرده که در سال ۱۳۵۰ به اغوای شخصی باور‌ کرده که «مرحوم مطهری در مسألۀ ولایت خیلی محکم نیست». البته بعداً متوجه اشتباه خود شده است. آقای شبیری در درس خارج فقه خود آراء استاد مطهری را مورد بررسی قرار داده و هفت اشکال وارد به وی مطرح کرده که هیچ‌کدام خللی در مقصود اصلی کتاب وارد نمی‌کند. مسئلۀ حجاب مطهری کتابی برای مخاطب عمومی بوده است. از آن نمی‌توان دقت‌های میکروسکپی فقهی حوزه‌های علمیه را انتظار داشت.

سلسله مقالات

واکنش‌ها به «مسئلۀ حجاب»

پیام اصلی کتاب «مسئلۀ حجاب» (۱۳۴۷) مرتضی مطهری سه چیز است: اول پوشاندن صورت و دست زن تا مچ نه واجب است نه احتیاط واجب. دوم نگاه بدون تلذذ و ریبۀ مرد نامحرم به صورت و دست زن تا مچ جایز است. سوم زن مسلمان با رعایت پوشش مذکور و عدم اختلاط با مردان مجاز به شرکت در فعالیت‌های اجتماعی است. این کتاب منتقدان سرسختی داشته و دارد؛ کسانی که قائل به وجوب پوشش صورت زن و مخالف حضور او (مگر برای ضرورت) خارج از خانه هستند.

یادداشت

آذری قمی از منظر شبیری زنجانی

حاشیه انتقادی بر مدخل آذری قمی کتاب «جرعه ای از دریا» شبیری زنجانی. مواضع آذری قمی در چهار سال آخر عمرش تندروی سیاسی نبود، بلکه عمل به وظیفه شرعی امر به معروف و نهی از منکر و نصیحت به ائمه مسلمین بود. این‌که فقیه نزیهی مانند ایشان در قبال خودکامگی به نام دین و ادعای مرجعیت و فقاهت فرد فاقد شرایط لازم سکوت کرده جای سوال دارد. ادعای پشیمانی احمد آذری قمی از مواضعش در نقد مرجعیت و رهبری آقای خامنه ای از بنیاد بی اساس و جعلی است.

یادداشت

پرده هفتم حاکمیت برای مرجعیت مستقل

چکیده: محمد یزدی آقای شبیری زنجانی را علنا تهدید کرده که اگر خطوط قرمز نظام و رهبری را رعایت نکنید و با أمثال محمد خاتمی که به امر رهبری انتشار اسم و عکسش ممنوع است ملاقات کنید، انتظار نداشته باشید که حرمت مرجعیت رعایت شود! تهدیدهای محمد یزدی را متاسفانه باید جدی گرفت. در این مجال به شش پرده از نقشهای قبلی وی اجمالا اشاره می کنم. پرده اول (۱۳۵۸): محمد یزدی در کتاب خاطراتش سازماندهی چماقداران قم و تسخیر دارالتبلیغ آقای شریعتمداری را با افتخار شرح داده است. پرده دوم: (۱۳۶۱): عزل آقای شریعتمداری از مرجعیت توسط دو تشکل روحانی حکومتی صورت گرفت که یقینا با رضایت بنیانگذار جمهوری اسلامی بوده است. رئیس جامعه مدرسین در آن زمان آذری قمی و نویسنده بیانیه عزل محمد یزدی بوده است! پرده سوم (۱۳۶۹): یزدی در نخستین سال تصدی ریاست قوه قضائیه زمانی که صلاحیت علمی رهبر بشدت زیر سوال رفته بود برای مقام رهبری نخستین «گواهی اجتهاد» را صادر کرد! پرده چهارم (۱۳۷۳): در بدعت معرفی مقام رهبری به عنوان مرجع جایزالتقلید از سوی جامعه مدرسین، یزدی بازیگر نقش اول بود. پرده پنجم (۱۳۷۶): در حمله اراذل و اوباش به دفتر آقایان منتظری و آذری قمی که منجر به حصر غیرقانونی هر دو فقیه معترض شد، یزدی رئیس قوه قضائیه شخصا فرماندهی سرکوب را به عهده داشت. پرده ششم (۱۳۸۸): اعلامیه عدم صلاحیت مرجعیت آقای یوسف صانعی توسط یزدی رئیس جامعه مدرسین تنظیم شده بود. پرده هفتم (۱۳۹۷): یزدی در هیچیک از پرده های هفت‌گانه صحنه گردان نبوده و صرفا نقش اول را به عهده داشته است. کارگردان پنج پرده اخیر آقای خامنه ای بوده است. بدون کمترین تردیدی نامه هتاکانه اخیر را باید نامه مجری منویات رهبری در حوزه علمیه قم دانست، نه شخص یزدی. آقا موسی شبیری زنجانی فقیهی نزیه و مستقل است. وی مرجعیت خود را وامدار نظام و آقای خامنه ای نیست تا عمله رهبری او را تهدید کنند. مقام و احترام ایشان معلول دقت علمی و تقوای عملی اوست. شأن مرجعیت از منظر نظام یعنی سازگاری با منویات رهبری، و ناسازگاری با آن به از دست دادن شأن مرجعیت می انجامد. چنین فقیهی «مهدور الاحترام» شده ماموران آتش به اختیار مجاز خواهند بود حریم مرجعیت را هتک کنند. نامه یزدی به نیابت از رهبری تصویری بی تعارف از برنامه نظام برای حذف مراجع و فقهای مستقل ارائه می کند.

درخواست وساطت برای آزادی زندانیان بیگناه سیاسی (نامه به آیت الله شببری زنجانی)

شما به عنوان فقیهی نزیه تنها به خانواده و آشنایان و همشهری های خود تعلق ندارید. اکنون ملتی به نفوذ کلام، اقتدار علمی و اقتضای رسالت دینی شما چشم دوخته است. خانواده مظلوم زندانیان بی‌گناه سیاسی که عزیزانشان ماه‌هاست بر خلاف حق و قانون و دین محبوسند از شما و دیگر مراجع معظم تقلید انتظار دارند وساطت کنید و این زندانیان بی‌گناه را آزاد کنید.