شریعتی

مقاله

توحید آشوری و منتقدانش

تنها تکفیرگر آشوری خزعلی در نیمهٔ دوم سال ۱۳۵۵ بوده است. آشوری با کمونیست اقتصادی مشکلی نداشت، اما خود را کمونیست اعتقادی نمی‌دانسته است. منتقدان علی‌الاغلب با آشوری جلسات متعددی گفتگو کرده‌اند. آشوری هیچ نقدی را نپذیرفته، وغالب منتقدانش را به‌اشرافی‌گری که مطابق تعریف وی معادل شرک بوده متهم و همه منتقدان خود را هم‌سنخ خزعلی معرفی کرده است. اهم انتقادات بهشتی: ترجمه و تفسیر به‌رأی، و فروکاهش اسلام به‌عدالت اجتماعی و اقتصادی. مهمترین نقد منقول از مطهری: حرف‌های مارکسیستی در لفافهٔ دین می‌زند و از مصادیق «مارکسیست اسلامی» است.

مقاله

من و آقای «خ» – روایت آشوری

حبیب‌الله آشوری از هواداران علنی مجاهدین خلق در زمان پیروزی انقلاب بوده است. به‌نظر وی «الغای مالکیت خصوصی» قدم اول در راه تحقق «جامعه بی‌طبقه نوین توحیدی» است. او درباره این ادعای مهم خامنه‌ای که او را به«سرقت علمی» از خود در کتابش متهم کرده سکوت کرده است. شواهد موجود به‌نفع خامنه‌ای است. خامنه‌ای توحید آشوری را «شرح بیرون از متن» جزوه توحید خود معرفی کرده است. این‌ ادعا زمانی قابل تأیید است، که خامنه‌ای «جزوه توحید» خود را منتشر کند. خردمند برای «شرح بیرون از متن» به‌ناشر تأییدیه نمی‌نویسد!

مقاله

آشوری، انقلابی عدالت‌خواه

به‌تصریح خامنه‌ای، حبیب‌الله آشوری از ۱۳۴۶ با ایشان مرتبط شده، و در کارگاه ترجمۀ عربی به فارسی و درس تفسیر او حاضر می‌شده است. به شهادت اسناد ساواک از سال ۱۳۴۹ وی از طلاب مروج آقای خمینی بوده، سه سال به ایرانشهر تبعید شده، با خامنه‌ای دوست و هم‌پرونده، و از سال ۱۳۵۳ همراه با وی در زمرۀ روحانیون ممنوع المنبر بوده است. مقدمۀ «علل گسترش اسلام» (۱۳۵۷) بهترین شاهد است که آشوری مسلمانی پاک‌نهاد، نواندیش، خرافه‌ستیز، آزادی‌خواه، عدالت‌طلب، مبارز و انقلابی بوده، و از کیان اسلام دفاع کرده است.

مقاله

ولایتی‌ها و مسئلۀ حجاب

ولایتی‌ها در دهه‌های چهل و پنجاه جریانی از روحانیون سنتی بودند که با شعار “ولایت در خطر است” چماقی به‌نام “ولایت” ساخته بودند تا بر سر هر نواندیش مذهبی بکوبند. چهره‌های شاخص آنها: حسین لنکرانی، جزایری‌ها، و مرتضی عسکری. مرتضی جزایری از همفکران مطهری و بهشتی، که بر آقای میلانی نفوذ فراوان داشته، بعد از بُریدن در زندان (۱۳۴۲) در دو جبهۀ نواندیشی دینی و مبارزۀ سیاسی ۱۸۰ درجه تغییر جهت می‌دهد و به‌بهانۀ دفاع از ولایت، به‌ستیز با همفکران سابقش می‌پردازد. ولایتی‌ها (اسلام مهدیه) امروز بر سریر قدرت هستند.

آقای طباطبایی، انقلاب و نظام

آقای طباطبایی، انقلاب و نظام -۱

اواسط سال ۱۳۶۰ سیداحمد ذوالمجد طباطبائی (میزبان جلسات مباحثه هنری کربن و علامه طباطبائی) شهادت علی قدوسی داماد علامه را در ییلاق اجاره ای در روستای جابان دماوند به ایشان تسلیت گفت. علامه در پاسخ گفت: «در این انقلاب یک شهید واقعی بود، که مظلومانه هم شهید شد، و آن اسلام بود.» ذوالمجد واقعه را برای دوستانش سیدمصطفی محقق داماد و علی وکیل نقل کرد و من از ایشان شنیده ام. محمدرضا حکیمی خلاصه عبارت حکیمانه مذکور را در کتاب «عقلانیت جعفری» خود در سال ۱۳۹۰ منتشر کرده است.

مقاله

ایضاح چرخش سیاسی مصباح

از اوایل دهه هفتاد روابط خامنه‌ای – مصباح متحول شده، طرفین در یک معامله نانوشته شرکت کرده‌اند. این مقاله بلند با ارائه مستندات متعدد اولا در مقام نورافشانی بر مرحله دوم حیات سیاسی مصباح یزدی، ثانیا پرده‌برداری از علل تحویل گرفته نشدن مصباح توسط آقای خمینی، ثالثا تحلیل شواهد و پیشینه نظر نامساعد علمی مصباح نسبت به خامنه‌ای و هاشمی رفسنجانی، و بالاخره رابعا ارائه شواهد و مستندات «یتقارضون الثناء» (مدح و ثنا قرض همدیگر دادن) خامنه‌ای و مصباح در سه دهه اخیر حیات مصباح یزدی است.

نواندیشی دینی

اصلاح دینی در اسلام شیعی

اصلاح دینی درسده اخیر اسلام شیعی در ایران حداقل پنج سرمشق دارد. سرمشق اول: اصلاح دین از طریق پالایش احادیث و آموزه های تشیع، تاکید بر تعالیم قرآن. سرمشق دوم: پاک دینی: اصلاح دین از طریق خرافه زدایی: اصل تشیع خرافه است و از اسلام نیز باید عبور کرد! سرمشق سوم: تلفیق اسلام با سوسیالیسم و برخی آموزه های مارکسیسم (پروتستانتیسم اسلامی) سرمشق چهارم: اصلاح دین از طریق به دست گرفتن قدرت سیاسی: اسلام حکومتی. سرمشق پنجم اصلاح دین از طریق تقلیل دین به امر حداقلی مشترک بین ادیان الهی، و پرکردن نیازهای معنوی با ذوقیات عرفانی. اسلام شیعی چهار رکن دارد: قرآن (کلام الله)، سنت رسول الله، سیره ائمه و عدالت. اگر از این چهار رکن به رکن اول اکتفا کنیم می شود اسلام پروتستانی جدیدی بنام «اسلام قرآنی». اگر به دو رکن نخست اکتفا کنیم اسلام اهل سنت حاصل می شود. اگر به سه رکن منهای عدالت بپردازیم می‌شود «اسلام شیعی اخباری». و اگر هر چهار رکن بماند می شود «اسلام شیعی اصولی». اصلاح اسلام شیعی بدون حفظ این چهار رکن، بازسازی اصل دین است نه اصلاح دینی.

یادداشت

نیم قرن خدمت میناچی در حسینیه‌ي ارشاد

نام میناچی با نیم قرن مدیریت حسینه‌ی ارشاد قرین است. او یکی از سه موسس حسینه در سال ۱۳۴۳ بود. زمانی که عمال حکومت جور برای فعالیتهای فرهنگی و دینی ام محدودیت ایجاد کردند این میناچی جوانمرد بود که با روی گشاده دفتری در حسینیه ارشاد را به من اختصاص داد و من توانستم فعالیتهای علمی و فرهنگیم را پیگیری و جلسات پژوهشی و آموزشی خود را بطور مرتب در دهه‌ی هشتاد در حسینیه‌ی ارشاد برگزار کنم.