اردیبهشت ۱۳۹۵

مقاله

ملاصدرا حکیم دگراندیش

این مقاله را هفده سال قبل (اردیبهشت ۱۳۷۸) در زندان اوین به مناسبت برگزاری همایش بین‌المللی حکیم ملاصدرا نوشتم. کلمه به کلمه این مقاله امروز هم وصف حال نویسنده‌ی آن است. این مقاله را به مناسبت روزبزرگداشت ملاصدرای شیرازی (اول خرداد) بازنشر می‌کنم. ملاصدرا وصله ناهمرنگ زمانه خود بوده است، به تعبير امروزي، صدرالمتألهين دگرانديش، دگرباش و به بيان ديگر يك متفكر ناراضي بوده است. به همين سبب وي به کنج عزلت پناه مي‌برد، جفا مي‌بيند، تكفير مي‌شود و از جوامع علمي مطرود مي‌گردد. ملاصدرا حداقل در سه اثر خود به نقد حال و انتقاد از وضعيت‌زمانه و شكايت از جفايي كه بر او رفته، پرداخته است: اوّل مقدّمة سوزناك اسفار، دوّم، رساله سه اصل تنها كتاب فارسي صدرالمتألهين و بالاخره سوّم، مجموعه اشعار بجا مانده‌اش. امروز نزديك چهار قرن از عصر صدرايي مي‌گذرد، امّا آسيب و آفتي كه ملاصدرا از آن مي‌ناليد هنوز به قوّت خود باقي است. آري امروز نيز بايد با صدرالمتألهين نجوا كرد:
دفتر فــــــــــــــرزانگي را گاو خورد / خانه عقل و خــــــــــــــــــــــــــرد را آب برد
بر حــــــكيمان ابلــــــــهان محنت فزا / بر سليمان ديـــــــــــــــــــــــو و دد فرمان‌روا

بخش دوم: آزادی بیان و گفتارهای نفرت‌زا

استیضاحِ مرجعیتِ مدافعِ «خفقانِ مذهبی»

من به عنوان یکی از پیروان مذهب اهل بیت پیامبر رحمت و درس آموخته‌ی حوزه‌ی علمیه‌ی قم مراجع محترم تقلیدی که در دفاع از خفقان مذهبی، نارواداری دینی و توجیه استبداد دینی فتوا داده اند متواضعانه و محترمانه استیضاح می کنم. ارائه‌ی هرگونه قرائت متفاوت از تشیع خط قرمزی است که مرجعیت و فقاهت رسمی به هیچ وجه آن را تحمل نمی کند. فتاوای آیت الله مکارم شیرازی و دیگر فقیهان و مراجع همفکر ایشان سیمایی به غایت عقب افتاده، متحجر و استبدادی از تشیع را به نمایش می گذارد. مذهبی که تنها با بستن دهان منتقدان خود می تواند ادامه‌ی حیات دهد. فقهی رنجور که پاسبان اعتقادات عوامی است که به محض آشنایی با برداشتهای تازه اعتقاداتشان برباد می رود و تنها چاره‌ی حفظ دین و ایمان انها محدود نگاه داشتن شعور و معرفت دینی و دامن زدن به شور و احساسات آنها در مجالس عزاداری است. این فقاهت بیمار که متکی بر اعتقاداتی غیرانتقادی است هیچ تناسبی با تعالیم قرآن و پیامبر و مکتب اهل بیت ندارد. ائمه‌ی ما اهل گفتگو و منطق و مناظره بودند. تحکم و زورمداری و تک گویی روش امویان بود نه ائمه‌ی اهل بیت. اینکه ملاقات یک مسلمان و یک بهائی به چه دلیل و مدرک شرعی و قانونی جرم و قابل تعقیب است، ادعایی است که اثبات آن بر ذمه‌ی جناب آقای مکارم شیرازی است.

مصاحبه کوتاه

آیا بهائیان در ایران از حقوق شهروندی برخوردارند؟

نقد بیانات آقایان مکارم شیرازی، صادق لاریجانی و عبدالله شهبازی در مورد جرم بودن ملاقات مسلمان و بهائی: ملاقات دو شهروند نه معصیت شرعی یا جرم قانونی است نه قابل تعقیب. شهروندان در امور شخصیه خود آزاد هستند.

یادداشت

سهم من از نمایشگاه کتاب تهران

نشر نی در فروردین ۱۳۹۳ اقدام به چاپ ششم کتاب حکومت ولائی کرد، اما تا کنون از سوی وزارت ارشاد اسلامی اجازه ترخیص به آن داده نشده است! من از سال ۱۳۸۸ از حق انتشار کتاب جدید در داخل کشورم محرومم. تجدید چاپ کتابهایم همچنان با مانع مواجه است و جز “حق‌الناس” امکان تجدید چاپ نیافته، آن هم در روز چهارم از نمایشگاه کتاب تهران جمع آوری شده است.

طهارت

با بهائیان چگونه برخورد کنیم؟

با بهائیان چگونه برخورد کنیم؟ پاسخ کوتاه من این است: با بهائیان به عنوان انسان برخورد کنیم. آئین و باور کسی و اصولا هر مسلمان یا غیرمسلمانی با هر عقیده‌ای باعث سلب حقوق انسانی وی نمی‌شود. این مبنایی متفاوت با تفکر سنتی دینی است. کدام قانونی بهائیان را از حقوق انسانی خود در جمهوری اسلامی ایران محروم می‌کند؟ در حد اطلاع من چنین قانونی وجود ندارد! بهائیان با احکام غیرقانونی از حقوق انسانی یا شهروندی محروم شده و می‌شوند. اگر برخورداری از نعمتهای الهی منوط بر ایمان و عمل صالح نیست، چگونه و بر اساس کدام دلیل و حجت معتبری برخورداری از حقوق اجتماعی منوط به باور به دین و عقیده خاصی باشد؟ نقد علمی و اقامه حجت و دلیل در مباحث دینی و اعتقادی در کنار رعایت حقوق پایه همگان، حتی آنها که دیندار نیستند، یا به آئین باطلی باور دارند، معنای رواداری و مدارا و رحمت اسلامی است. روشهای خشن و ظالمانه، چه در گذشته چه در حال، چه علیه بهائیان چه علیه هر فرقه دیگری، مردود و مذموم است. اگرچه در متون اصلی آئین بهائیت عباراتی یافت می شود که همانند برخی اقوال صوفیه یا غلات شیعه ظاهراَ با اصل توحید منافات دارد، اما بهائیان اینگونه عبارات را به معنی توحید متداول تاویل کرده، خود را موحد می دانند. بنابراین بهائیان اگرچه صراحتان خود را غیرمسلمان می‌دانند (به دلیل انکار خاتمیت پیامبر اسلام (ص) و اعلام نسخ شریعت او) و مسلمانان نیز آنان را نامسلمان می‌شمارند، اما چون خود را موحد می‌دانند نمی‌توان آنها را کافر دانست. اما بطلان دین و عقیده لزوما باعث نجاست نمی‌شود، و قول به نجاست اهل توحید و نبوت محل اشکال است. بهائی‌ها محکوم به طهارتند.

مصاحبه کوتاه

سیاستمداری روحانیت دخالت در حوزه‌ی غیرتخصصی

نقد اظهارات مقام رهبری با طلاب و مدرسان حوزه‌های علمیه تهران: سیاستمداری روحانیت دخالت در حوزه‌ی غیرتخصصی است. حوزه‌های علمیه هرگز برای چنین اموری برنامه ریزی نشده اند.

احادیث

«الملک لایبقی مع الظلم» حکمتی متین است

عبارت «الملک یبقی مع الکفر ولا یبقی مع الظلم» حدیث نبوی نیست، و در جوامع روایی نقل نشده است، تا قرن یازدهم از این عبارت با «قیل» یاد شده است. در میان علمای شیعه نخستین کسی که آن را به پیامبر نسبت داده ملاصالح مازندرانی (م ۱۰۸۰) درشرح أصول کافی است. مجلسی اگرچه آن را نقل کرده اما هرگز آن را به عنوان حدیث به رسمیت نشناخته است. میرزای نائینی در خاتمه‌ی کتاب تنبیه الامة وتنزیه‌الملة از آن به‌عنوان «نص مجرّب» «که برهانش ظاهر و عیانا هم مشاهد و محسوس است» یاد کرده است. در نتیجه عبارت «المُلک یبقی مع الکفر ولا یبقی مع الظلم» مطمئنا حدیث نبوی نیست، بلکه أصلا حدیث نیست، اما حکمتی متین و معقول است. راستی مگر باید هر سخن حقی حدیث باشد!؟

بیانیه های جمعی

نامه به رئیس جمهور درباره وضعیت زندانیان سیاسی بیمار

ما امضاکنندگان این نامه، جمعی از اساتید دانشگاه در آمریکای شمالی، به دلیل وضعیت وخیم تعدادی از زندانیانی سیاسی -عقیدتی در زندانهای ایران این نامه را به این امید برای شما می‌نویسیم که با دستور رسیدگی فوری جنابعالی امکان بستری شدن این زندانیان در بیمارستانهای مجهز زیر نظر پزشکان متخصص فراهم شود. ابتلای فیزیکدان جوان امید کوکبی به سرطان کلیه به دلیل تاخیر چند ساله‌ی زندانبان از اعزام وی به بیمارستان که به بیرون آوردن دیرهنگام کلیه‌وی انجامید سندی گویا در عدم رعایت حداقل حقوق زندانی در جمهوری اسلامی است. نمونه‌ی دیگر حسین رونقی است که علیرغم بیماری حاد کلیوی چند هفته است از فرط فشار زندانبانان در اعتصاب غذا به‌سر می‌برد. نمونه‌ی سوم عیسی سحرخیز است که بعد از اعتصاب غذایی طولانی و در شرف مرگ به بیمارستان منتقل شد، و اکنون پزشکان تومور سرطان در غدد فوق کلیوی وی تشخیص داده‌اند که می‌بایست مدتها قبل معاینه و معالجه می‌شد. نمونه چهارم دکتر علیرضا رجایی است که بعد از اتمام بیش از پنج سال زندان اکنون با سرطان فک و صورت مواجه شده است. پزشکان از عدم اعزام وی به بیمارستان در زمان حبس شگفت زده شده‌اند. نمونه دیگر دکتر حسین رفیعی استاد شیمی سالمند بازنشسته دانشگاه تهران است که از بیماری‌های متعدد رنج می‌برد. اگر آزادی فوری این دسته از زندانیان مقدور نیست، خواهشمند است اجازه فرمایید هیأتی از پزشکان مستقل داخلی و یا سازمانهای پزشکی بین المللی با این زندانیان و نیز زندانیان آزادشده ملاقات کنند، پرونده پزشکی آنان را مطالعه نموده و به مسئولان ایرانی برای حل مشکل آنها کمک کنند.