به نام اسلام هرچه میخواهند میکنند
از سه رهبر قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ آقایان قمی و محلاتی منتقد جمهوری اسلامی از دنیا رفتهاند. این کتاب تحلیل انتقادی دو اعتراض تاریخی آقای شیخ بهاءالدین محلاتی (۱۲۷۵-۱۳۶۰) است. در پی اعدام خلاف شرع و قانون ۱۴ نفر در شیراز توسط صادق خلخالی، آقای محلاتی در نامهی مورخ ۲۵ تیر ۱۳۵۹ با عبارت «کشتار فضاحت بار شیراز توسط قاضی شرع شما» به آقای خمینی شدیدا اعتراض کرد. این اعدامها استثنا نبود، قاعدهی آن دوران بود. محلاتی علاوه بر آن جمهوری اسلامی را استیضاح نمود: «حضرت آیتالله خمینی، مگر نه اینست که می خواهیم انقلاب خود را به جهان صادر نمائیم و بشریت را از ظلم و تباهی برهانیم؟ آیا با این چهرهی کریه و خشنی که از اسلام ساختهایم؟! آیا با خشونت و زور می توان اسلام را جهانگیر ساخت یا با منطق و عطوفت و عدالت؟» محلاتی دو هفته بعد در مصاحبهاش صریحا گفت: «عده ای بهنام اسلام هرچه میخواهند میکنند و این حال بزرگترین خطر برای مردم یک کشور است.» بیانیه ۲۰ بهمن ۵۹ در حقیقت وصیتنامهی سیاسی محلاتی بود. او که سه دهه برای استقرار قانون، عدالت، آزادی و موازین دینی مبارزه کرده بود، به عنوان پاسدار شریعت و مدافع آزادی با زمامداران اتمام حجت کرد و جمهوری اسلامی را مایهی آبروریزی اسلام و برخلاف موازین پیامبر رحمت (ص) اعلام نمود. محلاتی میخواست در آخر عمر حساب خود و مبارزاتش را از جمهوری اسلامی جدا کند. این مطالعهی انتقادی نبش قبر گذشتهی سپری شده نیست، دردنامهی ملتی است که آتش جهالت و ستم برخانمانش افتاده است. حاکمان نگذاشتند انتقاد این علمای بصیر منتشر شده به گوش مردم برسد، و به دروغ تبلیغ کردند که این رژیم مورد تایید همه مراجع و فقهاست. اینک نامه و بیانیهی شیخالفقهاء دسیسهی دروغگویان را نقش بر آب میکند.