روشنفکری

زندگی مؤمنانه

بار دیگر زندگی مؤمنانه

بدون ایمان به خدا، بدون ایمان به آخرت، بدون ایمان به نبوت خاتم پیامبران سبک زندگی مؤمنانه بی معنی است. نه قوام دینداری به تعبد است، نه قوام روشنفکری به عقلانیت غیرانتقادی. قوام دینداری به تسلیم حقیقت شدن است. از امور دینی تنها مناسک و شبه مناسک تعبدی هستند، و امور اعتقادی، اخلاقی و معاملات فقهی از منظر اسلام نواندیش تعبدی نیستند. نواندیشان مسلمان کدام امر خردستیز را پذیرفته اند؟ کدام امر خردپذیر را انکار کرده اند؟ کدام امر خردگریز را توجیه عقلی یا بی دلیل انکار کرده اند؟

داعش، روشنفکری دینی، و پروتستانیسم اسلامی

پروتستانیسم اسلامی واژه مبهمی است که جز در دستگاه فکری مرحوم علی شریعتی به ندرت توسط دیگر روشنفکران و نواندیشان مسلمان اعم از سنی و شیعه به‌کارگرفته‌شده است. بنیادگرائی اسلامی سنی و شیعی هیچ ربطی به روشنفکری دینی و نواندیشی اسلامی ندارد. اگر قرار باشد برای داعش و اخواتش معادلی در ایران یافت شود باید در میان مشروعه خواهان، فدائیان اسلام، و زمامداران جمهوری اسلامی ردش را پیگیری کرد نه روشنفکری دینی و نواندیشی اسلامی. اینها نعل وارونه‌زدن و آدرس غلط دادن است. «خلافت سنی» روی دیگر سکه‌ی «ولایت فقیه شیعی» است.

بخش دوم: سخنرانی ها

نماینده اسلامِ حقیقت

“اسلامِ حقیقت” در مقابل “اسلامِ مصلحت” است. گزاره “حفظ نظام از اوجب واجبات است، واجب تر از نماز” شاخص اسلام است. برای منتظری چیزی بالاتراز نظام بود. بالاتر از نظام جان انسانها، عدالت، حقیقت، شرافت وکرامت انسانی بود، لذا با شفافیت نوشت که “من حفظ نظام را واجب نفسی نمی دانم”. او خطای ورود ولایت فقیه به قانون اساسی را با عذرخواهی تاریخیش از ملت ایران به خوبی جبران کرد. او نخستین فقیه شیعه بود که در حقوق انسان رساله ای مستقل نوشت و از حقوق انسان از آن حیث که انسان است دفاع کرد. او به شیوه سنتیِ لزوم رعایت رضایت عامه به نوعی دموکراسی قائل بود. به نظر منتظری وظیفه روشنفکر مسلمان تولید و تقویت شبهه نیست؛ کوشش برای حل و پاسخ به شبهات است.

تلألؤ چراغ دین

در حالی که برگزاری مراسم ترحیم و شب هفت و بزرگداشت آیت الله العظمی منتظری در ایران ممنوع اعلام شده بود ایرانیان مقیم آمریکا در مرکز نور و دانش نیوجرسی در مجلس سوگ این عالم آزاده اجتماع کردند. محسن کدیور از شاگردان این فقیه متأله در رثای استادش سخن گفت. او طی پنج بخش به ابعاد شخصیت و خدمات علمی آیت الله منتظری پرداخت.

در بخش اول با استناد به سه ارزش بنیادی علم، تقوا و جهاد در اسلام، منتظری را عالمی متقی و مجاهدی خستگی ناپذیر معرفی و محضر منتظری را جلسه بحث آزاد و نقادی علمی دانست. کدیور در دومین بخش آیت الله منتظری را حکیمی متأله در نگهبانی اندیشه اسلامی در برابر شبهات و اشکالات معاصر ترسیم کرد. شیوه منتظری نقد فکر همراه با احترام به متفکر بود. تشریح پیام تاریخی ۱۱ دی ماه ۱۳۸۷ خطاب به حوزها، حکومت و روشنفکران و نواندیشان و قلم بدستان اوج دیدگاه منتظری در نقادی اندیشه معاصر بود. به نظر آیت الله منتظری اولا پیامبر (ص) علت قابلی وحی الهی بوده، ثانیا قول به علت فاعلی بودن ایشان بر خلاف فلسفه وعرفان اسلامی است، ثالثا وحی را محصول تجربه نبوی دانستن با ظواهر قرآن کریم و سنت نبوی ناسازگار است.

سومین بخش سخن کدیور به فقه آزادی بخش و اسلام سیاسی اختصاص داشت. کدیور با انتقاد از دو رویکرد افراطی “فقه یعنی تمام اسلام” و رویکرد تفریطی “اسلام منهای فقاهت و شریعت”، منتظری را نماینده دیدگاه اعتدالی در اسلام شناسی معاصر دانست. از دید این فقیه بصیر راه برون رفت از مشکلات، حذف کردن فقه از صورت مسئله دین نیست، راهش متحول کردن فقه است، اجتهاد بصیر لازم است. در عین اینکه با کلید فقاهت نمی توان همه قفلها را باز می کرد. او بشدت با زیاده روی در منزلت علم فقه در جامعه مخالف بود.

منتظری نظریه پرداز اسلام سیاسی در زمان ما بود. در اسلام سیاسی او رحمت، رضایت عمومی و عدالت محورهای اساسی را تشکیل می داد. فقه او را می توان به فقه آزادی بخش در برابر فقه استبدادی رسمی تعبیر کرد.

دیدگاهش درباره ولایت فقیه سه مرحله از تطور را پشت سر گذاشته است: ولایت انتصابی فقیه قبل از انقلاب، ولایت انتخابی مقیده فقیه اعلم در دهه اول جمهوری اسلامی، و بالاخره نظارت عالیه فقیه اعلم در برابر دخالت جزئی در همه امور در دو دهه اخیر. در سه محور با استادش در نظریه ولایت فقیه اختلاف نظر جدی داشت: اول، انتخابی بودن رهبر بجای انتصابی بودن آن، دوم، تقید به قانون اساسی و شریعت در برابر ولایت مطلقه، سوم، حفظ نظام را وجوب مقدمی برای تحقق عدالت و ارزشهای انسانی و اسلامی می دانست نه اینکه برای آن موضوعیت قائل باشد.

کدیور در چهارمین بخش به جایگاه رفیع ایشان در زمینه حقوق بشر و حقوق انسان از آن حیث که انسان است و حقوق شهروندی همه مردم فارغ از دین وعقیده شان اشاره کرد. منتظری نخستین فقیه شیعی است که رساله ای مستقل در زمینه حقوق بشر نگاشت. و بالاخره بحث با رهبری معنوی جنبش سبز به پایان رفت. منتظری در سال ۶۸ مظلومانه از قدرت رسمی عزل شد، اما در نهایت با انتخاب آزادانه و آگاهانه ایرانیان در اوج عزت به عنوان رهبر معنوی جنبش اعتراضی ملت ایران دارفانی را وداع گفت. پیام منتظری از زبان شاگردش پاکسازی جمهوری اسلامی از ولایت جائر با تکیه بر ظرفیتهای قانون اساسی است. کدیور منتظری را تلألؤ چراغ دین در دوران ما با ترکیبی از رحمت نبوی، عدالت علوی و آزادگی حسینی معرفی کرد.

نامزد مدرسه روشنفکری اسلامی در شرائط مضیّق دوران محنت

موسوی خط قرمز دارد، کم سخن می گوید، مرد عمل است، به کارشناسی علمی بها می دهد، اهل استقامت بر تصمیمات کارشناسی شده است. از اختیارات قانونی عقب نشینی نمی کند، وعده هایی که داده است در چارچوب همین قانون اساسی مقدور است.

ولايت فقيه و مردم‌سالاري

ولايت فقيه مفهومي است كه پس از انقلاب اسلامي ايران به‌عنوان حكومت اسلامي شيعي بر سر زبان‌ها افتاد و اكنون نزديك به ربع قرن از تجربه آن مي‌گذرد. يكي از سؤالات مطرح درباره سياست در ايران معاصر اين است، «آيا ولايت فقيه با مردم‌سالاري سازگار است؟» اين سؤال را از دو منظر مي‌توان پاسخ داد، يكي از زاويه انديشه سياسي و ديگري از دريچه جامعه‌شناسي سياسي و بررسي آنچه در ايران رخ داده است. اين مقاله از منظر اول به مسئله نگريسته است و سه پاسخ عيني را به مثابه سه رويكرد مطرح از هم تفكيك كرده است.

مراد از آزادی

گفتگویی با محسن کدیور عقل سرخ: به عنوان اولین سوال از شما به عنوان یکی از منادیان اسلام نواندیش درخواست می¬شود راجع به پیشینه¬ی این

مقاله

نصر و روشنفکری دینی

۱. در ابتدای سخن، به پنج دليل، به پروفسور سيّد حسين نصر اداي احترام مي‌كنم: اول: به اين سبب كه نصر مسلماني پاك‌نهاد، متعبد و

تمایز سنت گرایی از دین سنتی

پاسخ‌هاي محسن كديور به پرسش‌هاي شهروند از میان کسانی که به عنوان روشنفکر دینی شناخته می شوند، دکتر محسن کدیور شاید بیش از دیگران در

ولايت فقيه و دموکراسی

خلاصه ولايت فقيه مفهومي است كه پس از انقلاب اسلامي ايران به عنوان حكومت اسلامي شيعي بر سر زبانها افتاد و اكنون نزديك به ربع