مصاحبه الجزیره با کدیور

کدیور نخستین شخصیت شیعه و اولین ایرانی است که مهمان برنامه المقابلة تلویزیون الجزیره پربیننده‌ترین و معتبرترین شبکه عربی‌زبان جهان شده است. گفتگوی تفصیلی برنامه المقابلة با کدیور با تهیه و اجرای علی الظفیري در دو قسمت به‌ترتیب در تاریخهای ۳۰ مرداد و ۶ شهریور ۱۴۰۱ از شبکه تلویزیونی الجزیره پخش شد. محورهای گفتگو: زندگی‌نامه شخصی، انقلاب ۱۳۵۷، اندیشه سیاسی و اختلافات آقایان خمینی و منتظری، ولایت سیاسی فقیه، اسلام سیاسی، اسلام رحمانی، مقایسه تطبیقی الهیات و فقیه سنی و شیعه، موقعیت جمهوری اسلامی در منطقه و آینده آن.
راستی‌آزمایی ادعاها و سوء تفاهمهای عبدالکریم سروش: سروش به‌جای پاسخ علمی به نقدهای ساختاری کدیور با حربه بهتان تکفیر، خشونت غلیظ گفتاری و افترا به میدان آمده‌است. سروش حتی بر اساس موازین فقه سنتی قابل تکفیر نیست، و هرگز تکفیر هم نشده‌است. کدیور هرگز سروش و هیچ‌کس دیگر را نه تنها تکفیر نکرده، بلکه برعکس، وی سروش را تا زمانی که خود را مسلمان می‌داند، محکوم به مسلمانی می‌داند. سروش تکفیر را با تلقی «عوامانه» به‌کار می‌برد، اما از آن نتیجه «فقهی» می‌گیرد. این مغالطه محض است.
سیاست‌ورزی امری تماما عرفی است. ترکیبی از عرف و دین نیست. اینکه کدام شیوه زمامداری کم خطاتر است، و کدام شکل مدیریت سیاسی پرفایده‌تر است اموری نیست که به کتاب و سنت مراجعه کنیم. اسلام نیامده دنیای ما را سامان کند. سامان دنیا که همان علوم تجربی، انسانی و اجتماعی است را عقل بشری و تجربه انسانی انجام می دهد. دولت دینی به هر معنایی در دوران مدرن ممتنع است. در کتاب «آخرت و خدا هدف رسالت انبیاء» بازرگان در نهایت به جدایی نهاد دین از دولت یا سکولاریسم رسید.
کافر شدن مسلمان تنها از یک راه اثبات می شود: اعتراف بر خروج از اسلام با «دلالت مطابقی». ارتداد و کفر با دلالتهای تضمنی و التزامی اثبات نمی شود. هر کسی آزاد است نظری را ابراز کند که به باور رایج مسلمان «انحلال اسلام» محسوب می شود. از آن سو منتقدان هم بدون هیچ محدودیتی آزادند افراد یادشده را «نقد ساختاری» کنند. نقد ساختاری امور منتسب به اسلام (در الهیات نواندیش) هیچ ربطی به «نسبت تکفیرگری» که بحثی فقهی در اسلام سنتی در حوزه ایمان و کفر شخصی است ندارد.
سخنرانی زنده همراه با پرسش و پاسخ: یکشنبه ۳۰ مرداد. خروج از اسلام یک راه بیشتر ندارد و آن این است که خود فرد بگوید از امروز دیگر من مسلمان نیستم. ارتداد و تکفیر با دلالت تضمنی و التزامی اثبات نمی شود. «ملاک مسلمانی» بحثی فقهی است و محصول آن «اسلام ظاهری» است. «مؤلفه های اسلام» بحثی الهیاتی است، و محصول آن تقرب به «اسلام واقعی» است. هم‌چنان‌که همه امور دینی بدون هیچ خط قرمزی قابل بحثند، «نقد علمی ساختاری» مباحث منتسب به دین هم بدون هیچ محدودیتی مجاز است.
حکم مهدورالدم بودن سلمان رشدی بیش از آن‌که وجهه دینی داشته باشد وجهه سیاسی دارد. سید رضا صدر و مهدی بازرگان با حکم مذکور مخالفت کرده اند. برخلاف ادعای خامنه ای حکم مجازات دنیوی مرتد و سابّ النبی فاقد هرگونه مستند قرآنی است! دوران صدور حکم و فتوا خصوصا حکم اعدام در اداره جامعه گذشته است. کشور را باید با قانون اداره کرد و در مورد شهروندان دیگر کشورها تابع قوانین بین المللی بود. با قتل و ترور جز نفرت و ضرر برای اسلام و ایران به دست نمی آید.
حمله خونین امروز به سلمان رشدی نویسنده کتاب آیات شیطانی در نیویورک را به شدت محکوم می کنم. سوء قصد کننده باید مطابق قانون محاکمه و مجازات شود. بر أساس تعالیم اسلامی و قرآنی این سوء قصد محکوم است. راه مقابله با افکار نادرست نقد علمی است نه حذف فیزیکی. فتواهای خونین علیه کسروی، طه، فوده و تقی به همراه احکام قتل رشدی و ابوزید باید به‌طور عمومی محکوم شود تا جلوی تکرار آن گرفته شود زیرا چنین احکامی تنها باعث تضعیف اسلام شده و به‌آن ضرر وارد کرده است.
شهادت آقای طباطبایی بر اعلمیت و تعین آقای میلانی بر مرجعیت بعد از آقای بروجردی به معنی این بود که آقای طباطبایی از هیچیک از مراجع حاضر در قم و نجف خصوصا آقای خمینی علیرغم فعالیتهای پرشور سیاسیش حمایت نکرده است. در ملاقات زمستان ۱۳۴۱ تمرکز آقای خمینی بر « لزوم مبارزه با اعمال خلاف شرع حکومت» در مقابل تمرکز مهندس بازرگان بر لزوم «مبارزه با استبداد، و پافشاری بر احقاق حقوق مردم» بوده است. در جمهوری اسلامی رویکرد ارتجاعی اول به قدرت رسید و رویکرد مترقی دوم حذف شد.
جمهوری اسلامی حکومت استبدادی اقتدارطلب جریان قائل به ولایت مطلقه فقیه است، نه هر مسلمان شیعه. لذا تنها علما و روحانیونی امکان فعالیت دارند که از یکی از این دو گروه باشند: مدافع نظریه ولایت انتصابی مطلقه فقیه و مداح مصداق آن؛ یا علما و روحانیون ساکت. مراجع و علمای منتقد به میزانی که نفوذ اجتماعی دارند تحت فشار قرار می‌گیرند. در ایام عزای حسینی مردم از اولیای دینشان انتظار تاسی به امام حسین و اجرای وظیفه شرعی امر به معروف و نهی از منکر در قبال ولایت جائر دارند.
سخنرانی زنده همراه با پرسش و پاسخ، شنبه ۸ مرداد: مقایسه اندیشه سیاسی طباطبایی و بازرگان. دیدگاه سیاسی متفکران مسلمان ایرانی مستقل از آقای خمینی در دهه‌های چهل و پنجاه چه بوده است؟ کتاب «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت» به مرام طباطبایی نزدیک‌تر بوده یا روش خمینی؟ مهدی بازرگان در دهه چهل از چه رابطه‌ای بین اسلام و سیاست دفاع کرده است؟ این تلقی به عنوان دیدگاه روشنفکر دینی آن دوران چه نسبتی با تلقی آقای طباطبایی از اسلام اجتماعی، حکومت اسلامی و نسبت بین اسلام و سیاست دارد؟


۱۴۰۳-۲-۱۵

۲۰۲۴-۰۵-۰۴

مهمترین مطالب اخیر

عضویت در خبرنامه

Loading