خمینی

آقای طباطبایی، انقلاب و نظام

آقای طباطبایی، انقلاب و نظام -۱

اواسط سال ۱۳۶۰ سیداحمد ذوالمجد طباطبائی (میزبان جلسات مباحثه هنری کربن و علامه طباطبائی) شهادت علی قدوسی داماد علامه را در ییلاق اجاره ای در روستای جابان دماوند به ایشان تسلیت گفت. علامه در پاسخ گفت: «در این انقلاب یک شهید واقعی بود، که مظلومانه هم شهید شد، و آن اسلام بود.» ذوالمجد واقعه را برای دوستانش سیدمصطفی محقق داماد و علی وکیل نقل کرد و من از ایشان شنیده ام. محمدرضا حکیمی خلاصه عبارت حکیمانه مذکور را در کتاب «عقلانیت جعفری» خود در سال ۱۳۹۰ منتشر کرده است.

اخبار

آقای طباطبایی، انقلاب و نظام

سخنرانی زنده همراه با پرسش و پاسخ یکشنبه ۲۱ آذر. آقای طباطبایی صاحب المیزان در چه محورهایی با آقای خمینی اختلاف نظر داشته است؟ چرا ایشان در همه پرسی‌ جمهوری اسلامی شرکت نکرد؟ و چرا بنیانگذار جمهوری اسلامی درگذشت صاحب المیزان را «کتبا» تسلیت نگفت؟ آقای طباطبایی عبارت تاریخی «در این انقلاب یک شهید واقعی بود، که مظلومانه هم شهید شد، و آن اسلام بود» را در چه تاریخی، در کجا، در پاسخ چه کسی، در چه واقعه ای، و در حضور چه کسانی بر زبان رانده است؟

مصاحبه تحلیلی

جایگاه حوزه علمیه و روحانیت ایران در سده اخیر

از نفوذ روحانیون در جنبش مشروطه تا تاسیس حوزه علمیه؛ از حوزه علمیه ساکت اما قدرتمند تا حوزه مخالف و انقلابی؛ دکترین ولایت فقیه و حکومت دینی؛ و ظهور روحانیت حکومتی به عنوان یک بنگاه اقتصادی. چالش بزرگ میان اسلام سیاسی و غیرسیاسی در میان طلاب و حوزه علمیه در قرن جدید ادامه خواهد یافت. تجربه ۴ دهه حکومت دینی با یک بازخورد ضد دینی و جنبش سکولار ناپخته از سوی مردم همراه خواهد بود. روحانیت و مرجعیت سنتی در قرن جدید وجود خواهد داشت، اما بدون اقتدار کنونی.

اخبار

آذری هرگز از رهبری عذرخواهی نکرد

سخنرانی زنده همراه با پرسش و پاسخ: یکشنبه ۱۶ آبان. ادعای پشیمانی آذری از مواضعش در نقد مرجعیت و رهبری آقای خامنه‌ای از پایه بی اساس است. با توجه به اینکه آذری متأخر (از دی ۱۳۷۳ تا بهمن ۱۳۷۷) یکی از دو منتقد شاخص رهبری بوده است و به دلیل انتقادات بنیادیش محصور شد و در حصر هم جان داد، چگونه صدور نامه عذرخواهی از وی ممکن است؟! چرا دفتر رهبری دست‌نوشته این نامه را منتشر نمی‌کند؟! تلاش مذبوحانه نظام برای نمایش عذرخواهی خلاف واقع آذری به چه دلیل است؟

مقاله

ایضاح چرخش سیاسی مصباح

از اوایل دهه هفتاد روابط خامنه‌ای – مصباح متحول شده، طرفین در یک معامله نانوشته شرکت کرده‌اند. این مقاله بلند با ارائه مستندات متعدد اولا در مقام نورافشانی بر مرحله دوم حیات سیاسی مصباح یزدی، ثانیا پرده‌برداری از علل تحویل گرفته نشدن مصباح توسط آقای خمینی، ثالثا تحلیل شواهد و پیشینه نظر نامساعد علمی مصباح نسبت به خامنه‌ای و هاشمی رفسنجانی، و بالاخره رابعا ارائه شواهد و مستندات «یتقارضون الثناء» (مدح و ثنا قرض همدیگر دادن) خامنه‌ای و مصباح در سه دهه اخیر حیات مصباح یزدی است.

یادداشت

بنی صدر، نخستین رئیس جمهور و منتقد شاخص استبداد دینی

سید ابوالحسن بنی صدر نخستین رئیس جمهور اسلامی ایران و یکی از شاخص ترین منتقدان جمهوری اسلامی و مخالفان استبداد دینی در پاریس درگذشت. او قرائتی لیبرال از اسلام داشت و در مجلس خبرگان قانون اساسی به اصل ولایت فقیه رأی منفی داد. در انتخابات اولین دوره ریاست جمهوری به او رای دادم. بنی صدر در مجموع کارنامه ای قابل دفاع دارد . او از مدافعان استقلال، تمامیت ارضی، و حاکمیت مردم ایران بود، مسلمانی پاک نهاد بود که به شیوه خود از ارزشهای اسلامی در جهان مدرن دفاع کرد.

دوران معاضدت و معاونت

دوران معاضدت و معاونت

کتاب روایت مستند روزهای خوش همکاری آقایان خمینی و منتظری قبل و بعد از انقلاب است. مجلس خبرگان در مصوبات سال ۱۳۶۴ منتظری را به عنوان رهبر آینده نظام به‌رسمیت شناخت. این اقدام عجولانه یقیناً به‌ضرر ایشان بود بی‌آنکه کمترین نفعی برای وی داشته باشد. طراح و کارگردان اصلی این مصوبات سیدعلی خامنه‌ای با دستیاری اکبر هاشمی رفسنجانی بوده است. منتظری در مقایسه با خمینی در سیاست داخلی، حقوق عمومی و آزادی‌ها تفکری نسبتاً لیبرال داشته و همواره از حقوق مردم، آزادی‌های مشروع، سعه‌صدر، و تکثّر آراء دفاع کرده است.

چالش اسلام و قدرت

سوی سراب با غرر

قسمت سیزدهم. آنچه در طول تاریخ اسلام اتفاق افتاده معلول عوامل مختلف بوده است، نه تک عامل، آن هم شخصیت پیامبر. لازمه پدیدارشناسی عدم داوری است. ادعای پیامبر اقتدارگرا که در بنیاد آن داوری صریح نهفته است پدیدارشناسانه نیست. جمع رویکردهای صوفیانه و فلسفه تحلیلی در یک دستگاه فکری اندیشه‌ای ناسازگار را باعث شده است. زیگزاگهای فرااخلاقی مدعی: نسبی‌گرایی، اخلاق واقع‌گرا، و بار دیگر نسبی‌گرایی. آقای خمینی برای مدعی پلی شده تا بتواند شخصیت پیامبر را درک کند. ادعای پیامبر اقتدارگرا به منزله عقبه ایدئولوژیک اسلام طالبانی است.

مصاحبه تحلیلی

جمهوری اسلامی مرحلۀ گذار به حکومت اسلامی بود

حسن روحانی آخرین رئیس‌جمهور ایران است. از این به بعد ایران «معاون اجرایی رهبر» دارد که البته همچنان اسم تشریفاتی رئیس‌جمهور را یدک می‌کشد. نظام می‌داند در فضای آزاد و رقابتی فاقد پایگاه اجتماعی است و ممتنع است که در یک رقابت عادلانه و آزاد نامزد مورد نظرش رای بیاورد. زمامداران جمهوری اسلامی و منصوبین ایشان هرگز به جمهوریت باور نداشته اند. جمهوری اسلامی حکومت گذار به «حکومت اسلامی» بوده است. گام اول اجماع ملی بر اصلاح‌ناپذیری نظام موجود مبتنی بر ولایت مطلقه فقیه و سیطره اختاپوسی سپاه پاسداران است.

یادداشت

درگذشت منتقد خط امامی رهبری

محتشمی‌پور نخستین معترض به تشریفاتی کردن مجلس خبرگان و ماه‌نامه بیان او مهمترین تریبون اعتراض جناح چپ به سیاستهای انقباضی دومین رهبر جمهوری اسلامی بود. او مرید آقای خمینی بود اما چنین ارادتی به جانشینش نداشت و گردن‌کشی می‌کرد. به همین دلیل او و همفکرانش حذف شدند. محتشمی‌پور در انتخابات ریاست جمهوری خرداد ۱۳۸۸ «مسئول کمیته صیانت از آراء ستاد انتخاباتی مهندس میرحسین موسوی» بود. بعد از حصر غیرقانونی موسوی، کروبی و رهنورد، ده سال آخر عمرش را در اعتراض به حاکمیت در بیت آقای خمینی در نجف عزلت گزید.

سخنرانی

امکان سنجی فقه سیاسی دموکراتیک

فیرحی از باورمندان «اسلام رحمانی» و تاریخمندی فقه؛ در حقوق اساسی و سیاست هیچ امر تعبدی یا حکم مولوی نیست تا برای تعیین آن سراغ فقه برویم. غفلت پرسش برانگیز از رای متاخر آخوند خراسانی (انکار مطلق ولایت فقیه)؛ مغالطه سهمگین: تطبیق حق (مقابل حکم) بر حق در امر سیاسی (مقابل تکلیف)؛ استعاره اصلی آقای خمینی در بحث ولایت فقیه استعاره محجوریت نه قضا؛ روایت فیرحی از آقای خمینی: فتوشاپی، غیرانتقادی و دموکراتیک؛ پروژه مرحوم فیرحی در مهمترین تالیفش «فقه و سیاست در ایران معاصر»: ارتجاعی و مبتلا به تناقض بنیادی.

مصاحبه تحلیلی

اکثریت مراجع با جمهوری اسلامی مخالفت کردند

من آینده ایران را بعد از جمهوری اسلامی یک حکومت شبیه به بعد از فروپاشی خلافت عثمانی می‌بینم. یک دوره اسلام‌ستیزانه خواهیم داشت تا بعد به دوران تعادل برسیم. دراین چهل سال، آن بخشی از روحانیت که با نام دین به حکومت نزدیک شد و به قدرت سیاسی آلوده شد آینده‌ای ندارد و منفور است. از ولایت مرجع تقلید به ولایت مجتهد متجزی و ولایت مومن مقلد تنزل کردید، چرا اسمش را می‌گذارید ولایت فقیه؟! اگر برای رهبری مرجعیت شرط لازم نبود، چرا بعد از رهبری ادعای مرجعیت کردید؟!

نورافشانی بر تاریک‌خانه‌ی خبرگان

نورافشانی بر تاریک‌خانه‌ی خبرگان

کتاب با نورافشانی به مقررات، کمیسیونهای اصلی و عملکرد کلی مجلس خبرگان رهبری آغاز می شود. تصویب مقررات اصل ۱۱۱ قانون اساسی شامل حق نظارت، استیضاح و عزل رهبری علی‌رغم کاستی‌های فراوانش بزرگترین دستاورد تاریخ این مجلس عالی تا کنون است. هر دو رهبر جمهوری اسلامی نظارت بر عملکرد خود را به رسمیت نشناخته از کمترین همکاری با هیئت تحقیق اجتناب کرده‌اند. مهمترین مخالف «لزوم مرجعیت بالفعل رهبری» در مجلس خبرگان سیدعلی خامنه ای بود. خطر بزرگی که وی پیش‌بینی کرد سه سال بعد با رهبری خودش اتفاق افتاد!

کتاب

استیضاح خبرگان و رهبران جمهوری اسلامی (۱۳۷۰-۱۳۶۱)

مجموعه استیضاح خبرگان و رهبران جمهوری اسلامی (۱۳۷۰-۱۳۶۱) تحلیل انتقادی نظریه ولایت مطلقه فقیه ازیک‌سو و حکومت دینی شیعی ازسوی‌دیگر «در عمل و بستر تاریخ معاصر» است. این مجموعه – که مبتنی بر مستندات و مدارک دست‌اول است که اغلب آنها برای نخستین‌بار منتشر می‌شود – چهار نهاد دینی طرازاول جمهوری اسلامی را استیضاح می‌کند: مقام رهبری (ولایت مطلقه فقیه) بنیانگذار نظام و جانشین وی، مجلس خبرگان رهبری، شورای بازنگری قانون اساسی و فقهای شورای نگهبان. مجموعه به پنج دفتر بر مبنای نظمی موضوعی – تاریخی تقسیم شده است.

کتاب

کتاب انحراف انقلاب

در اواخر دهه پنجاه دو رویکرد با هم رقابت می‌کردند: ۱) رویکرد اصلاح تدریجی که قانون اساسی مشروطه منهای سلطنت را در شرائط انتقالی میثاق ملی می‌دانست و در اسلام رحمت و مدارا و حقوق انسانی را برجسته می‌یافت، و ۲) رویکرد انقلابی که به زیر و رو کردن تمام نظام سابق، اجرای شریعت ولو با إعمال زور و خشونت، و ولایت فقیه باور داشت. جمهوری اسلامی محصول رویکرد دوم است. شاخص ترین مجتهد قائل به رویکرد نخست سید ابوالفضل بود. این رساله نقد رویکرد دوم توسط رویکرد نخست است.

مصاحبه تحلیلی

بازخوانی اعدامهای ۶۷

نظام پس از عملیات مرصاد به فکر پاکسازی کامل اعضا و هواداران گروههای معارض افتاد که هیچ نقشی در عملیات مذکور نداشته اند. اگر آقای خمینی نامه های اعتراضی قائم مقامش را در همان زمان دیده و اقدامی نکرده گناهکار است و اگر به دستش نرسیده چگونه کسی که از دفتر خودش بی خبر است از زوایای کشور با خبر بوده است؟ نویسنده نامه عزل ۶ فروردین ۶۸ یقینا درباره «تعداد بسیار معدودی اعدامی» دروغ گفته است. اعدامها و کشتارهای جمهوری اسلامی چندین برابر رژیم پهلوی بوده است.

یادداشت

لازم‌تر از واجب‌ترین واجبات کشور

مقام رهبری در دیدار با مجمع عالی فرماندهان سپاه فعالیت خارج از مرزهای کشور را «لازم‌تر از واجب‌ترین واجبات کشور» اعلام کرد. بیش از نیمی از جمعیت کشور زیر خط فقر روز را شب می کنند. در منطقه دیشموک استان کهکیلویه و بویر احمد، خودسوزی زنان در سال جاری به خاطر فقر فاحش رکورددار است. با صراحت از مقام رهبری می پرسم: «لازم تر از اوجب واجبات» کفاف، رفع گرسنگی و فقرزدائی مردم این کشور است یا بیت المال را هزینه ماجراجوئی‌های منطقه‌ای کردن، البته به اسم راهبرد دفاع بازدارنده؟

نواندیشی دینی

اصلاح دینی در اسلام شیعی

اصلاح دینی درسده اخیر اسلام شیعی در ایران حداقل پنج سرمشق دارد. سرمشق اول: اصلاح دین از طریق پالایش احادیث و آموزه های تشیع، تاکید بر تعالیم قرآن. سرمشق دوم: پاک دینی: اصلاح دین از طریق خرافه زدایی: اصل تشیع خرافه است و از اسلام نیز باید عبور کرد! سرمشق سوم: تلفیق اسلام با سوسیالیسم و برخی آموزه های مارکسیسم (پروتستانتیسم اسلامی) سرمشق چهارم: اصلاح دین از طریق به دست گرفتن قدرت سیاسی: اسلام حکومتی. سرمشق پنجم اصلاح دین از طریق تقلیل دین به امر حداقلی مشترک بین ادیان الهی، و پرکردن نیازهای معنوی با ذوقیات عرفانی. اسلام شیعی چهار رکن دارد: قرآن (کلام الله)، سنت رسول الله، سیره ائمه و عدالت. اگر از این چهار رکن به رکن اول اکتفا کنیم می شود اسلام پروتستانی جدیدی بنام «اسلام قرآنی». اگر به دو رکن نخست اکتفا کنیم اسلام اهل سنت حاصل می شود. اگر به سه رکن منهای عدالت بپردازیم می‌شود «اسلام شیعی اخباری». و اگر هر چهار رکن بماند می شود «اسلام شیعی اصولی». اصلاح اسلام شیعی بدون حفظ این چهار رکن، بازسازی اصل دین است نه اصلاح دینی.

مقاله

نخستین مجری فتوای تهمت: مورخ رسمی تاریخ انقلاب

چکیده: به دنبال ریشه یابی تهمت به مخالف مؤثر را با درسهای حکومت اسلامی: ولایت فقیه آقای خمینی سه بخش دیگر مورد بحث و بررسی قرار می گیرد: فتوای تهمت در ترجمه عربی حکومت اسلامی، عدم جواز تهمت به فقهای ناهمسو: مورد صدرها، و آزمون عملی فتوای تهمت: مورد محمد روحانی. چهره محوری هر سه بخش این قسمت حمید روحانی زیارتی است که می توان او را تجسم خط امام در قضیه تهمت معرفی کرد. مترجم اکثر کتاب محاضرات فقهیة حول الحکومة الاسلامیة او ولایة الفقیه محمد هادی معرفت است. عبارت «جواز تهمت به علمای سوء – که از گناه کبیره است» به صراحت در متن عربی آمده است، با این تفاوت که برخلاف متن فارسی که چنین تهمتی لازم شمرده شده، به جواز اکتفا شده است. فتوای تهمت با تهمت زدن به محمد روحانی در قضیه صدور چک از جانب حکومت ایران در وجه وی توسط حمید روحانی زیارتی و همدستانش و دفاع تمام قد منیرالدین حسینی هاشمی شیرازی از تهمت (حتی بعد از تصریح زیارتی به کذب مطلق بودن نسبت داده شده ۲۲ سال بعد) عملی شده است. آقای خمینی علیرغم اطلاع از این امر کثیف حداقل بعد از وقوع (در روایت منیرالدین حتی قبل از وقوع) هیچ اقدام مؤثری برای شناساسی، طرد مفتریان و محکوم کردن مطلق تهمت انجام نداده است. در اسفند ۱۳۴۸ آقای خمینی به طلاب انقلابی اطراف خود که به محمد باقر و موسی صدر اهانت کرده بودند شدیدا اعتراض می کند. در مقایسه این واکنش قابل تقدیر اخلاقی با واکنش تامل برانگیز ایشان در قبال تهمتهای زده شده به محمد روحانی مشخص می شود که از منظر ایشان تهمت بلکه اهانت به علمایی که با نهضت مخالفت نکرده بودند (صدرها) ممنوع و نادرست بوده است، اما آبروی فقیهی که بر علیه نهضت فعال بوده احترام ندارد. اینکه فعال‌ترین شاگرد آقای خمینی در انتشار متن فارسی و عربی درسهای حکومت اسلامی در نجف هم‌زمان فعال ترین شاگرد ایشان در تهمت چه به محمد باقر و موسی صدر (فقهای ناهمسو) و چه به محمد روحانی (فقیه ضدنهضت) بوده و در دی ۱۳۶۷ چهار ماه قبل از وفات آقای خمینی به سمت خطیر «ماموریت تدوین تاریخ انقلاب اسلامی» با بودجه تضمینی در بنیاد شهید منصوب شده، معنایش تناسب عملی بین نظریه حکومت اسلامی: ولایت فقیه و فتوای جواز تهمت به معارضان مؤثر است.

مقاله

تهمت و پدیده موسی موسوی

چکیده: متن کامل درسهای دوازده‌گانه حکومت اسلامی چاپ نجف در اوایل سال ۱۳۴۹ از بخش فارسی رادیو بغداد به درخواست مصطفی خمینی توسط موسی موسوی اصفهانی قرائت شده است. وی نوه آقا سید ابوالحسن اصفهانی صاحب کتاب وسیلة النجاة است که تحریرالوسیلة آقای خمینی تعلیقه بر آن است. متن درسهای قرائت شده از رادیو عراق توسط شهید محمد رضا سعیدی از رادیو ضبط و پیاده شد، با وساطت اکبر هاشمی رفسنجانی توسط عبدالمجید معادیخواه تایپ و پلی کپی شد و به کمک اسدالله لاجوردی در تهران توزیع شد. موسی موسوی ارتباط بسیار حسنه ای با شخص شاه داشته، علاوه بر ملاقاتهای خصوصی، سالانه حداقل پنج نوبت به اتفاق دیگر روحانیون به ملاقات عمومی و علنی با شاه می رفته است. به دلیل فساد اقتصادی گسترده به مصر و بعد به عراق رفت و با مقامات حزب بعث روابط بسیار نزدیکی پیدا کرد. با تیمور بختیار (موسس ساواک) زوج فعالیت علیه شاه تشکیل داده بود. در عین حال روابط بسیار حسنه ای با مصطفی خمینی داشت و مصطفی مشکلات بیت و اطرافیان پدرش با رژیم عراق را با توسل به او حل می کرد. به باور مصطفی خمینی موسی موسوی «نابغه ای شیطان صفت» بوده است. اینکه موسی موسوی خودش در همان زمانی که این دروس را قرائت می کرده روحانی درباری حزب بعث، و حدود سیزده سال هم در ایران روحانی درباری رژیم شاه بوده باشد (خصوصا بعد از قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲) مهم نبوده، مهم هدف مقدس برانداختن رژیم باطل و رساندن نظریه حکومت اسلامی و ولایت فقیه به گوش مردم بوده است. بعد از انقلاب او نامزد ریاست جمهوری و سپس نمایندگی اصفهان در مجلس شورای اسلامی شد. و در هر دو نوبت به دلیل سوء سابقه نمایندگی قبل از انقلاب رد صلاحیت شد. قرائت کننده متن درسهای حکومت اسلامی در رادیو بغداد آن هم به توصیه و درخواست مصطفی خمینی و حداقل عدم مخالفت آقای خمینی، پایان کارش نگارش کتاب انقلاب محنت بار و خروج از تشیع است. زندگی پاندولی و زیگزاگی او که همواره مگس وار دنبال شیرینی قدرت بود و در مبارزات سیاسیش ضابطه نداشت لکه ننگی بر دامان ولایت فقیه است. اینکه فردی مانند او که خود در رژیم شاهنشاهی ایران و رژیم بعثی عراق اکثر موازین روحانی درباری را داشته، فتوای جواز یا وجوب تهمت به روحانیون درباری را قرائت کند از زهرخندهای تاریخ است.

مقاله

تهمت در حکومت اسلامی چاپ نجف

چکیده: کلیه مراحل آماده سازی کتاب حکومت اسلامی: ولایت فقیه با دستور، سرمایه گذاری و نظارت شخص آقای خمینی صورت گرفته است. دستیار اجرایی مصطفی خمینی و مجریان حدود بیست نفر از روحانیون مبارز نجف که بین آنها تقسیم کار صورت گرفته بود. متن درسها توسط چند نفر از شاگردان آقای خمینی به دستور ایشان ویرایش شده و بعد از ویرایش توسط خود ایشان اصلاح و بعد از تایید نهایی چاپ شده است. انتساب ویرایش نجف به آقای خمینی قطعی است. در ویرایش کتاب نه تنها حالت گفتاری به نوشتاری تبدیل شده و عبارات تکراری حذف شده بلکه عبارات توضیحی در حد یک یک پنجم فایل صوتی به متن افزوده شده است. حمید روحانی خود را مسئول «گردآوری، نگارش، تنظیم، تدوین و تیترگذاری» کتاب چاپ نجف معرفی کرده است. ادعایی که از جانب دیگر دست اندرکاران کتاب تأیید یا تکذیب نشده است. ناشر کتاب مطبعة الآداب بوده است. ترتیب چاپ نجف ترتیب دروس دوازده‌گانه است. چاپ اول در قالب شش کتابچه (هر یک متن ویراسته دو درس) و چاپ دوم متن کامل هر دوازده درس بوده است. چاپ اول کتابچه‌ها در بهمن و چاپ دوم کتاب در نیمه دوم اسفند ۴۸ صورت گرفته است. دو چاپ هیچ فرق محتوایی ندارند. آقای خمینی در أواخر درس هفتم مورخ ۱۱ بهمن ۱۳۴۸ درباره شیوه مواجهه با آخوندهای درباری و جواز بلکه وجوب تهمت به ایشان بحث کرده است. مطابق ویرایش نجف: «در این روایت‏‎ ‎‏است که از این اشخاص بر دین بترسید؛ اینها دین شما را از بین می برند. اینها را باید رسوا‏‎ ‎‏کرد، لکه دار و متهم ساخت، تهمت که از گناهان کبیره است، به این نوع آخوندها لازم است زده شود، تا اگر آبرو دارند در بین مردم رسوا شوند؛ ساقط شوند. اگر اینها در اجتماع ساقط‏‎ ‎‏نشوند، امام زمان را ساقط می کنند؛ اسلام را ساقط می کنند.‏» ویرایش نجف از فایل صوتی در فتوای تهمت غلیظ تر است! چرا که حکم شرعی تهمت از «دائر بین جواز و وجوب» تبدیل به «حکم وجوب» شده است! نخستین چاپ نجف در زمستان ۱۳۴۸ به دست مرتضی مطهری رسیده است. وی در سخنرانی فروردین ۱۳۵۴ به حق، ساقط کردن افراد متهم به دشمنی با اسلام (از جمله اهل بدعت) را با نسبت دادن أمور خلاف واقع از قبیل کذب، بهتان و تهمت مطلقا محکوم کرده است. در حقیقت او با ظرافت اشتباه استادش را تصحیح کرده بود.

مقاله

تهمت در حکومت اسلامی

چکیده: این تحقیق که قسمت اول آن به مناسبت ایام چهلمین سالگرد انقلاب منتشر می شود از سه زاویه به مسئله تهمت نگریسته است: اول ریشه یابی احکام مهدورالعِرض در فقه و روایات شیعه، دوم بررسی تهمت در دروس حکومت اسلامی آقای خمینی بلکه در مطلق آراء ایشان، و سوم پرداختن به فاجعه تهمت و بهتان نظام جمهوری اسلامی به منتقدان و مخالفان شاخص آن. بر خلاف تبلیغات شاهنشاهی و نیز اظهارات آقای خمینی اکثریت قریب به اتفاق روحانیت شیعه اهل سکوت و انفعال سیاسی بودند. لذا قاعده نه با روحانیون وابسته بود نه با روحانیون مبارز. هر دو گروه استثنا بودند. نظام شاهنشاهی می کوشید تا استثناهای روحانیون وابسته را به قاعده تبدیل کند یا حداقل اینگونه نمایش دهد. آقای خمینی هم می کوشید تا استثنای روحانیون مبارز را به قاعده تبدیل کرده و تعمیم و به کل روحانیت تسری دهد. آقای خمینی در حین تدریس خارج فقه در مبحث مکاسب به ولایت فقیه رسید. تناسب بحث ولایت فقیه با مکاسب در نیاز به ولیّ شرعی است، ولایت فقیه با محجوریت عوام در حوزه عمومی تلازم دارد. دروس حکومت اسلامی با اذن بلکه برنامه ریزی آقای خمینی توسط اعضای دفترش ضبط شده تا امکان تکثیر و توزیع داشته باشد. هزینه تکثیر و توزیع فایلهای صوتی دروس حکومت اسلامی از سوی آقای خمینی پرداخت می شده است. این تکثیر و توزیع با اشراف عالی ایشان توسط طلاب جوان عضو دفتر ایشان صورت می گرفته است. نوار صوتی دوازده درس حکومت اسلامی در هفته آخر بهمن ۱۳۴۸ به ایران رسیده است. فایل صوتی یازده جلسه از درسهای ولایت فقیه در خرداد تا مرداد ۱۳۸۹ از رادیو معارف صدای جمهوری اسلامی ایران پخش شده است، البته با سانسور. سانسورکنندگان فایل صوتی پخش شده از رادیو معارف فرمان کتک زدن آخوندهای درباری و برداشتن عمامه آنها را از سوی آقای خمینی مجاز به پخش ندانسته اند، اما در پخش جواز تهمت به همان افراد از صدای جمهوری اسلامی هیچ اشکالی ندیده اند! دفتر تنظیم و نشر آثار امام خمینی تا کنون متن کامل و بدون سانسور این درسها خصوصا درس هفتم را منتشر نکرده است. چرا؟! آقای خمینی از جواز بلکه وجوب تهمت به آخوندهای درباری گفته تهمتی که از گناهان کبیره است. مستند حکم شرعی خلع لباس و کتک زدن آنها، فتوای مهدورالعِرض بودن ایشان (یعنی جواز غیبت و تهمت به آنها) است.

مصاحبه کوتاه

سی‌امین سالگرد اعدام‌های تابستان ۱۳۶۷

احکام اعدام صادره از سوی آیت الله خمینی حتی بر اساس فتاوای فقهی ایشان در تحریرالوسیله نادرست بوده و انتقادات آیت الله منتظری کاملا وارد بوده است. درگیر بودن یک گروه در جنگ کلاسیک علیه نظام مسئولیت کیفری متوجه اعضا و هواداران آن گروه که در آن جنگ شرکت نداشته اند و در زمان وقوع جنگ در زندان دوران محکومیت خود را می گذرانیده اند نمی کند. فتوا و حکم اعدام چند هزار نفر از زندانیانی که در تابستان ۱۳۶۷ در زندانهای ایران دوران محکومیت خود را می گذرانیدند و در دوران محکومیت مرتکب جرم جدیدی نشده بودند، به عنوان محاربه قطعا بر خلاف هرگونه مستند معتبر شرعی صادر شده است. اجرای این فتوا و حکم خلاف شرع نیز بدون رعایت موازین شرع و قانون صورت گرفته است.

مقاله

عصرانه با طعم قانون

چکیده: ۴۲ روز قبل از پیروزی انقلاب در دهم دی ماه ۱۳۵۷ نامه سرگشاده ای با امضای مصطفی رحیمی با عنوان «چرا با جمهوری اسلامی مخالفم؟» در تهران پخش شد. رحیمی مودبانه اما مستدل ادله خود را در مخالفت با جمهوری اسلامی مورد نظر آقای خمینی اعلام کرد. نوشت که جمهوری اسلامی معنایی جز حکومت روحانیون ندارد، راه گاندی در پیش بگیرید و در اوج معنویت بمانید و عهده دار سمت سیاسی نشوید. جمهوری اعلام کنید و آن را به اسلامیت مقید نکنید. با قواعد کهنه نمی توان مشکلات پیچیده اقتصادی سیاسی اجتماعی دنیای معاصر را حل کرد. جمهوری اسلامی با دموکراسی ناسازگار است. حاکمیت ملی پذیرفته شده در قانون اساسی مشروطیت نه با ولایت شاه می سازد نه با ولایت فقیه. صدای مصطفی رحیمی در آن زمان شنیده نشد. این مختصر ادای احترامی است به کسی که عالمانه و شجاعانه قبل از همه به جمهوری اسلامی «نه» گفت. نامه انتقادی مصطفی رحیمی نخستین نقد مکتوب و عالمانه جمهوری اسلامی است. در سال ۱۳۶۰ که آقای خمینی سال اجرای قانون اعلام کرده بود، مصطفی رحیمی به دلیلی پرت دستگیر شد و مدت یکصد روز را در زندان اوین گذراند. عصرانه با طعم قانون سرگذشت روزهای زندان است که تا کنون منتشر نشده است. مصطفی رحیمی در ۹ مرداد ۱۳۸۱ در تهران دار فانی را وداع کرد و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا آرام گرفت. بر سنگ قبرش بیتی از حافظ حک شده که نامه اش به آقای خمینی را با آن اغاز کرده بود: «بخت خواب آلوده ما بیدار خواهد شد دگر».
حداقل پنج نقد به نامه رحیمی در همان زمان نوشته شد. فرجام این پنج نفر: عبدالرضا حجازی حوالی سال ۱۳۶۲ اعدام شد. مهدی ممکن در سال ۱۳۶۲ به فرانسه پناهنده شد و از نقدش پشیمان است. مصطفی حسینی طباطبایی که در سال ۵۷ نوشته بود وحشتی از عبا و ردا نباید داشت! امروز از مدافعان جمهوری اسلامی نیست. حسین نوری همدانی از مراجع تقلید فعلی در زمره سرسخت ترین مدافعان نظام از آغاز تا کنون است. مرتضی مطهری که نقدش بر نامه رحیمی ۲۸ سال بعد در ضمن یادداشتهایش منتشر شد به دلیل ترور زودهنگام، جمهوری اسلامی را تجربه نکرد. اگر می ماند چه بسا در بسیاری از آراء خود تجدید نظر می کرد. در معرفی مرتضی مطهری از جمهوری اسلامی آمده بود که جمهوری اسلامی حکومت روحانیون به معنای حکومت طبقه روحانیون نیست. مقصود از ولایت فقیه این نیست كه فقها حكومت كنند و دولت را به دست بگیرند. مخالفان ایدئولوژی حاکم که ایدئولوژی اکثریت مردم است حق چون و چرای آزادانه دارند. معنای جمهوری اسلامی استقرار رژیم جمهوری در جامعه توحیدی است. به نظر مطهری «شكست گاندی از آن جهت بود كه مكتبی نداشت و وابسته به یك مكتب توحیدی نبود.» برای وی أصلا دموکراسی چیزی جز تن دادن به رای اکثریت نبود، و سکولاریسم یا جدایی نهاد دین از دولت جایی نداشت. او از حق نظارت با حق وتوی فقیه بر تقنین و تعیین صلاحیت زمامداران برای اجرای قوانین دینی دفاع کرده بود.
در مقایسه آراء مصطفی رحیمی و مرتضی مطهری، در اکثر قریب به اتفاق محورهای بحث حق با رحیمی بوده است و نقدهای مطهری چه به لحاظ مبانی نظری چه به لحاظ تجربه عملی وارد نبوده است. باور به خدا، آخرت، شریعت و اسلام تلازمی با دفاع از حکومت دینی یا جمهوری اسلامی ندارد. حکومت دینی در تمامی انواعش غیردموکراتیک است و به استبداد دینی منجر می شود. پذیرش امتیاز و حقوق ویژه برای فقها و روحانیون پیامدی جز فساد و ناکارآمدی نهادینه ندارد. جدایی نهاد دین از دولت یا سکولاریسم شرط لازم (و البته ناکافی) حکومت سالم حتی در جوامع اسلامی است. پذیرش هر نظارت با حق وتو برای فقها و روحانیون نفی موازین دموکراتیک و کارآمدی است. دموکراسی منحصر به رای اکثریت نیست، تامین حقوق پایه اقلیت و لزوم رعایت موازین حقوق بین الملل از جمله حقوق بشر از جمله موازین دموکراسی است. نامه «چرا با جمهوری اسلامی مخالفم؟» مصطفی رحیمی در کلیت آن (فارغ از برخی جزئیات غیرمهم) از جانب یک مسلمان معتقد به طور کامل پذیرفته است. می توان متدین بود و از جمهوری سکولار دموکراتیک با تمام قوا دفاع کرد و برای استقرار آن کوشید.

مصاحبه کوتاه

جمهوری اسلامی ۲۹ سال پس از مرگ بنیانگذار

چکیده: نظام جمهوری اسلامی ۲۹ سال پس از درگذشت آقای خمینی همچنان قدرت اول منطقه است. البته میزان محبوبیت نظام و رهبری بشدت کاهش یافته است. گفتمان جمهوری اسلامی را به دو بخش باید تقسیم کرد. «گفتمان خودباوری و استقلال» و «گفتمان اسلام سیاسی». گفتمان اول همچنان طرفداران جدی دارد. اجزای این گفتمان عبارتند از: خودباوری و اتکا به ‌نیروی مردم؛ استقامت ؛ توجه به ارزش‌های دینی، اولویت خدمت به طبقات محروم؛ عدم آلودگی مالی؛ تأکید بر استقلال، و رفع وابستگی؛ تمرکز بر مبارزه با سیاست‌های توسعه‌طلبانه‌آمریکا؛ معرفی اسرائیل به عنوان دشمن شماره‌ی یک صلح و امنیت و اسلام؛ حفظ تمامیت ارضی ایران؛ ارتقای سطح آموزش و بهداشت عمومی، تحصیل بانوان و آبادانی کشور. گفتمان دوم اگرچه هنوز گفتمان رسمی جمهوری اسلامی است با ادبار ملی مواجه است و اگر به همه پرسی گذاشته شود به احتمال بسیار قوی با رای نه قاطع ملت ایران مواجه می شود. مولفه های این گفتمان عبارتند از: به‌کارگیری دین برای اصلاح قدرت سیاسی؛ تأسیس حکومت اسلامی؛ اجرای شریعت به مثابه‌قانون؛ ولایت انتصابی مطلقه‌فقیه؛ جواز به‌کارگیری اجبار برای اجرای شریعت. اهم نقاط ضعف آقای خامنه ای در مقایسه با بنیانگذار عبارتند از: أولا آقای خامنه ای توان علمی و اقتدار فقهی آقای خمینی را فاقد است. ثانیا آقای خمینی چتر فراگیری در گفتمان اسلام سیاسی داشت و جناح راست و چپ را زیر حمایت پدرانه داشت. آقای خامنه ای تنها رهبر أصول گرایان است. ثالثا آقای خمینی اگر تصمیم کلانی مثل جنگ می گرفت مسئولیتش را می پذیرفت (جام زهر نوشیدن تیر ۶۷). اما آقای خامنه ای با اینکه در تمام تصمیمات کلان کشور دخالت مطلقه دارد اما مسئولیت تصمیمات خود را نمی پذیرد، نمونه اش مسئولیت ناپذیری در قضیه برجام تا کنون. آقای خامنه ای به دلیل جوان تر بودن فعال‌تر است. از لوازم این جوان تر بودن دخالت بسیار بیشتر رهبر دوم در تمام أمور است که البته نقطه منفی دیگری است. جمهوری اسلامی پس از مرگ بنیانگذار به سادگی از شرط فقاهت و اجتهاد مطلق رهبر گذشت و به «ولایت عدول مومنین» یا «ولایت روحانی غیرفقیه» راضی شد. اما چهل سال دیگر اگر به همین روال پراگماتیستی پیش رود ولایت فقیه یک قدم دیگر تنزل می کند و«ولایت عدول مومنین غیرفقیه و غیرروحانی» توجیه خواهد شد از قبیل ولایت سرداران نظامی پاسدار که زمزمه اش شنیده می شود. البته از متن جامعه صدای «جمهوری دموکراتیک سکولار» و «حذف اصل ولایت فقیه» به عنوان مطالبه ملی شنیده می شود.