طباطبایی

آقای طباطبایی، انقلاب و نظام

آقای طباطبایی، انقلاب و نظام -۱۰

حکومت اسلامی به معنای حکومت روحانیون یا ولایت فقیه قابل پذیرش نیست. پیامبران نیامده اند که امور دنیوی که عقل بشری به آنها می رسد به ما تعلیم دهند. تعلیم اصلی پیامبران ایمان به خدا و آخرت است. اقتصاد و سیاست از جمله اهداف بعثت نبوده است. دین برای دنیا (و دین برای دنیا و آخرت) به تخریب دین و دنیا منجر می شود. آقای طباطبایی با بازرگان متقدم در اصول تفکر اشتراک نظر دارد، اما با بازرگان متأخر در دین شناسی و اندیشه سیاسی تفاوت نظر اساسی دارد.

اخبار

آقای طباطبایی، انقلاب و نظام -۱۰

سخنرانی زنده همراه با پرسش و پاسخ، سه شنبه ۲۶ اردیبهشت: مقایسه اندیشه سیاسی طباطبایی و بازرگان -۲. دیدگاه مهندس بازرگان قبل از انقلاب چه نسبتی با تلقی آقای طباطبایی از اسلام اجتماعی، حکومت اسلامی و نسبت بین اسلام و سیاست داشته است؟ اندیشه سیاسی بازرگان بعد از تجربه جمهوری اسلامی چه تحولاتی را پشت سر گذاشته‌است؟ آقای طباطبایی و «مهندس بازرگان متقدم» چه شباهتها و چه تفاوتهای نظری و عملی داشته‌اند؟ ایشان با «مهندس بازرگان متأخر» از حیث «دین شناسی و اندیشه سیاسی» چه نسبتی داشته است؟

آقای طباطبایی، انقلاب و نظام

آقای طباطبایی، انقلاب و نظام -۹

شهادت آقای طباطبایی بر اعلمیت و تعین آقای میلانی بر مرجعیت بعد از آقای بروجردی به معنی این بود که آقای طباطبایی از هیچیک از مراجع حاضر در قم و نجف خصوصا آقای خمینی علیرغم فعالیتهای پرشور سیاسیش حمایت نکرده است. در ملاقات زمستان ۱۳۴۱ تمرکز آقای خمینی بر « لزوم مبارزه با اعمال خلاف شرع حکومت» در مقابل تمرکز مهندس بازرگان بر لزوم «مبارزه با استبداد، و پافشاری بر احقاق حقوق مردم» بوده است. در جمهوری اسلامی رویکرد ارتجاعی اول به قدرت رسید و رویکرد مترقی دوم حذف شد.

اخبار

آقای طباطبایی، انقلاب و نظام -۹

سخنرانی زنده همراه با پرسش و پاسخ، شنبه ۸ مرداد: مقایسه اندیشه سیاسی طباطبایی و بازرگان. دیدگاه سیاسی متفکران مسلمان ایرانی مستقل از آقای خمینی در دهه‌های چهل و پنجاه چه بوده است؟ کتاب «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت» به مرام طباطبایی نزدیک‌تر بوده یا روش خمینی؟ مهدی بازرگان در دهه چهل از چه رابطه‌ای بین اسلام و سیاست دفاع کرده است؟ این تلقی به عنوان دیدگاه روشنفکر دینی آن دوران چه نسبتی با تلقی آقای طباطبایی از اسلام اجتماعی، حکومت اسلامی و نسبت بین اسلام و سیاست دارد؟

آقای طباطبایی، انقلاب و نظام

آقای طباطبایی، انقلاب و نظام -۸

آقای طباطبایی در زمره پیشتازان اسلام اجتماعی قبل از آقای خمینی بوده‌است. سیاست در تار و پود خود امری عرفی است. اجرای بخش ثوابت دینی چه ربطی به حکومت و والی آن دارد؟ جامعه مدنی مؤمنان متکفل آن می شود. وضع و اجرای احکام متغیر مصلحتی – که تمام سیاست است –، چه ربطی به اسلام و والی اسلامی دارد؟! اندیشه سیاسی آقای طباطبایی به استثنای قائل نبودن به ولایت فقیه ظرفیت یک نظریه سیاسی مطلوب برای زمان ما را دارا نیست. آقای خمینی چهار نظریه مختلف سیاسی تجربه کرده‌است.

اخبار

آقای طباطبایی، انقلاب و نظام -۸

سخنرانی زنده همراه با پرسش و پاسخ، یکشنبه ۱۲ تیر: اندیشه سیاسی طباطبایی در بوته نقد و تطبیق. اندیشه سیاسی خمینی چه تحولاتی از سرگذرانده و با شرایط زمانی مکانی چه نسبتی داشته است؟ طباطبایی در دو همه‌پرسی جمهوری اسلامی و قانون اساسی چه موضعی داشته‌است؟ اهم کاستی‌ها و نواقص نظریه سیاسی طباطبایی کدام است؟ آیا اندیشه سیاسی ایشان ظرفیت و خصوصیت یک نظریه سیاسی مطلوب برای زمان ما را داراست؟ آیا نظریه سیاسی این دو متفکر غیر از ولایت فقیه در محورهای دموکراسی، حقوق بشر و آزادی‌ها تفاوتی داشته‌است؟

آقای طباطبایی، انقلاب و نظام

آقای طباطبایی، انقلاب و نظام -۷

به نظر آقای طباطبایی حکومت اسلامی معادل «حکومت انسانی» است و زمامدار منتخب مردم که شرطش فقاهت نیست موظف به مشورت با ایشان و تأسی به روش زمامداری پیامبر است. استبداد فردی مطلقا مردود است. شیوه کشورداری پس از انقلاب هیچ تناسبی با رحمت نبوی و عدالت علوی نداشته است. به نظر آقای خمینی حکومت اسلامی یعنی ولایت انتصابی مطلقه فقیه، تصمیمات ولی فقیه متوقف بر مشورت با مردم نیست. اختیارات سیاسی ولی فقیه هم‌عرض اختیارات سیاسی پیامبر است نه در طول آن و محصور در چهارچوب احكام الهي نيست‌.

اخبار

آقای طباطبایی، انقلاب و نظام -۷

سخنرانی زنده همراه با پرسش و پاسخ، یکشنبه ۲۹ خرداد: تحقیقی درباره اندیشه سیاسی صاحب المیزان. اندیشه سیاسی آقای طباطبایی به شهادت آثار مکتوبش چه بوده است؟ دیدگاه ایشان درباره ولایت فقیه چه تناسبی با آراء اساتیدش غروی اصفهانی و میرزای نائینی داشته است؟ آیا آقای طباطبایی در هیجیک از آثار خود از حکومت اسلامی به معنای ولایت فقیه دفاع کرده است؟ تفسیر المیزان مدافع ولایت سیاسی فقیه است یا منکر آن؟ اندیشه سیاسی مکتوب آقای طباطبایی چه تناسبی با عبارت تاریخی «اولین شهید این انقلاب اسلام بود» دارد؟

آقای طباطبایی، انقلاب و نظام

آقای طباطبایی، انقلاب و نظام -۶

نقد و بررسی واکنش خانواده محترم قدوسی. خوشحالم که دیانت و اخلاق آقای طباطبایی را در بازماندگانش مشاهده کردم. کسی که اولین شهید این انقلاب را اسلام می‌دانسته طبیعی است که عکس‌العملش نسبت به ترور دادستان کل انقلاب حتی اگر شاگرد و دامادش باشد مشابه عکس‌العمل رهبر جمهوری اسلامی یا همسر و فرزندان آن دادستان نباشد. از عبارت حکیمانه «اولین و تنها شهید این انقلاب اسلام بود» مهم‌تر، مواضع انتقادی آقای طباطبایی درباره انقلاب، نظام و شخص آقای خمینی است که ادله متعدد متقنی بر آن در دست است.

اخبار

آقای طباطبایی، انقلاب و نظام -۶

سخنرانی زنده همراه با پرسش و پاسخ، شنبه ۲۴ اردیبهشت: در بحث از میراث علمی بزرگان – چه در کلیات، چه در جزئیات – منسوبان ایشان هیچ امتیازی بر دیگران ندارند. نورافشاندن به مواضع آقای طباطبایی درباره انقلاب و نظام هیچ منافاتی با تحلیل کلیات شیوه فکری عقلانی ایشان ندارد. هر چیز به جای خویش نیکوست. اثبات شیء نفی ماعدا نمی کند! این ادعا که خمینی رابطه حسنه‌ای با طباطبایی داشته و طباطبایی هیچ موضع منفی علیه انقلاب و نظام نداشته ادعایی بدون دلیل، بلکه خلاف مدارک متقن متعدد است.

آقای طباطبایی، انقلاب و نظام

آقای طباطبایی، انقلاب و نظام -۵

آقای خمینی حوالی سالهای ۱۳۲۳-۱۳۲۲ در سنین چهل و یکی دو سالگی در نجف به ملاقات آقای قاضی رفته است. آقای قاضی در این ملاقات به آقای خمینی اعتنایی نکرده و با شرح حکایتی اشارات و تعریضاتی به او داشته که فتنه و امتحانی پیش می آید. پنجمین سند مستقل عبارت تاریخی آقای طباطبایی «اولین شهید این انقلاب اسلام بود» روایت محمد شجاعی زنجانی استاد اخلاق است. روایت محمدرضا حکیمی از آقای طباطبایی «این انقلاب یک شهید دارد و آن هم اسلام است» در کتاب عقلانیت جعفری همچنان مرسل است.

اخبار

آقای طباطبایی، انقلاب و نظام -۵

سخنرانی زنده همراه با پرسش و پاسخ یکشنبه ۱ اسفند. محمدرضا حکیمی عبارت «نخستین شهید این انقلاب اسلام بود» را در سال ۱۳۸۲ از سیدعبدالباقی فرزند ارشد آقای طباطبایی در قم شنیده است. محمد شجاعی زنجانی نیز آن را به نقل از استادش برای برخی شاگردانش نقل کرده است. پنج نقل از عباس قوچانی درباره بی اعتنایی آقای قاضی به آقای خمینی، و اظهارات آقای قاضی تفاوتهای اساسی بلکه متعارض دارد. عبدالباقی در پاسخ سوال هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۸۶: باقیمانده املاک پدرم از اصلاحات ارضی اول انقلاب مصادره شد.

آقای طباطبایی، انقلاب و نظام

آقای طباطبایی، انقلاب و نظام -۴

عبارت حکیمانه آقای طباطبایی «اولین شهید این انقلاب اسلام بود» را از سه طریق مستقل از محمداسماعیل صائنی زنجانی به نقل از استادش آقای طباطبایی روایت می‌کنم. آقای خمینی مستاجری مانند آقای طباطبایی را در فصل زمستان از خانه روبروی مدرسه حجتیه بیرون انداخت و چند سال بعد آقازاده ایشان در آن خانه که از وجوهات شرعیه بوده‌است جشن عروسی برگزار کرده است. در تلگراف آبان ۱۳۴۱ آقای خمینی به «حضور مبارک اعلیحضرت همایونی»: «از خداوند تعالی استقلال ممالک اسلامی و حفظ آنها را از آشوب و انقلاب مسالت می‌نمایم.»

اخبار

آقای طباطبایی، انقلاب و نظام -۴

سخنرانی زنده همراه با پرسش و پاسخ: چهارشنبه ۱۳ بهمن. محمداسماعیل صائنی زنجانی و محمد شجاعی زنجانی دو نفر از شاگردان آقای طباطبایی، عبارت حکیمانه «نخستین شهید این انقلاب اسلام بود» را از استاد خود شنیده و روایت کرده‌اند. صائنی زنجانی بیشترین شباهت را در علم و عمل با استاد خود داشته‌است. به روایت کتاب «اقلیم خاطرات دکتر فاطمه طباطبایی عروس امام خمینی» مجلس جشن ازدواج او با سیداحمد خمینی در پائیز ۱۳۴۹ در خانه روبروی مدرسه حجتیه برگزار شده‌است، همان خانه‌ای که طباطبایی مجبور به «تخلیه فوری» آن شد.

آقای طباطبایی، انقلاب و نظام

آقای طباطبایی، انقلاب و نظام -۳

آقای طباطبایی در پیام کتبی و مصاحبه رادیو تلویزیونی بعد از ترور مطهری مطلقا از واژه شهید استفاده نکرده است. به روایت حسینی تهرانی عبارت «پیام من این است که به اسم اسلام در حکومت اسلام کاری را انجام ندهید که در برابر خارجیان موجب ننگ اسلام باشد!» از مصاحبه رادیوتلویزیونی آقای طباطبایی سانسور شده است. به دنبال درج بخشی از کتاب در شرف انتشار «تشیع در اسلام» آقای طباطبایی در مجله اوقاف توسط دکتر نصر آقای خمینی او را به اتهام «آخوند اوقافی» از خانه اش بیرون انداخت.

اخبار

آقای طباطبایی، انقلاب و نظام -۳

سخنرانی زنده همراه با پرسش و پاسخ، یکشنبه ۲۶ دی: مدارک تازه درباره مناسبات خمینی-طباطبایی. تنها اطلاعیه مکتوب آقای طباطبایی درباره ترور مرتضی مطهری؛ نکات تازه‌ای درباره نظر صاحب المیزان درباره انقلاب و هشیاری ایشان یک ماه قبل از وفات از لابلای کتب حسینی طهرانی؛ نکات تازه‌ای درباره علت فشار آقای خمینی بر مستأجرش آقای طباطبایی برای تخلیه فوری خانه روبروی مدرسه حجتیه در اواخر زمستان ۱۳۴۵: آخوند اوقافی! چرا تحلیل عملکرد آقای خمینی نسبت به آقای طباطبایی و نظر ایشان درباره انقلاب و نظام هنوز از اهمیت برخوردار است؟

آقای طباطبایی، انقلاب و نظام

آقای طباطبایی، سیاست و انقلاب

گفتگوی محسن کدیور با سیدحسین نصر. به نظر دکتر نصر علت توقف هیچیک از جلسات (کربن – طباطبایی، و با محوریت طباطبایی) فشار انقلابیون یا فشار حکمت‌ستیزان خشک‌مغز نبوده است. سه روایت مستقیم دکتر نصر از آقای طباطبایی در سال ۱۳۵۷: اول. از آقای طباطبایی پرسیدم: نظرتان راجع به انقلاب و نهضت آیت الله خمینی چیست؟ پاسخ: «دونِ شأن یک روحانی است». دوم. «بزرگترین قربانی این نهضت، اسلام خواهد بود». سوم «نخستین شهید این انقلاب اسلام خواهد بود.» (تهران، آذر ۱۳۵۷). این دو نقل کاملا تازه و اختصاصی این گفتگوست.

آقای طباطبایی، انقلاب و نظام

آقای طباطبایی، انقلاب و نظام – ۲

من هیچ محمل موجه شرعی و اخلاقی برای اخراج مستاجر تنگدستی که اتفاقا عالم بلکه علامه بوده است از سوی آقای خمینی نمی شناسم. دکتر ابراهیمی دینانی تا کنون سه امر را علت توقف جلسات مذاکره کربن و طباطبایی ذکر کرده است: فشار «دوستان انقلابی»، مرگ کربن و طباطبایی، و فشار کله خشک‌های منجمد! علیرغم اینکه خبرنگار-بازجو نهایت کوشش خود را کرده که کلمه ای از استاد علیه دانشجویش بیرون بکشد، استاد او را ناکام گذاشته و به بهانه غیرسیاسی بودن از پاسخ مستقیم به اکثر پرسشها طفره رفته است.

آقای طباطبایی، انقلاب و نظام

آقای طباطبایی، انقلاب و نظام -۱

اواسط سال ۱۳۶۰ سیداحمد ذوالمجد طباطبائی (میزبان جلسات مباحثه هنری کربن و علامه طباطبائی) شهادت علی قدوسی داماد علامه را در ییلاق اجاره ای در روستای جابان دماوند به ایشان تسلیت گفت. علامه در پاسخ گفت: «در این انقلاب یک شهید واقعی بود، که مظلومانه هم شهید شد، و آن اسلام بود.» ذوالمجد واقعه را برای دوستانش سیدمصطفی محقق داماد و علی وکیل نقل کرد و من از ایشان شنیده ام. محمدرضا حکیمی خلاصه عبارت حکیمانه مذکور را در کتاب «عقلانیت جعفری» خود در سال ۱۳۹۰ منتشر کرده است.

اخبار

آقای طباطبایی، انقلاب و نظام – ۲

سخنرانی زنده همراه با پرسش و پاسخ، یکشنبه ۲۸ آذر: شواهدی تازه و نقد مصاحبه منسوب به استاد ابراهیمی دینانی با خبرگزاری تسنیم. حرف قبلی: «اندکی پیش از انقلاب بعضی از دوستان انقلابی ما گفتند جلسه کربن با علامه صلاح نیست ادامه پیدا کند. شما به علامه طباطبایی بگویید که جلسه را تعطیل کند.» حرف فعلی: «کسانی که موجب بر هم خوردن آن جلسات شدند، انقلابی نبودند، آدم‌های کلّه خشک بودند و در رأس آن‌ها آقای سیداحمد طیبی شبستری.» اما این فرد در مهر ۱۳۵۰ از دنیا رفته بود!

اخبار

آقای طباطبایی، انقلاب و نظام

سخنرانی زنده همراه با پرسش و پاسخ یکشنبه ۲۱ آذر. آقای طباطبایی صاحب المیزان در چه محورهایی با آقای خمینی اختلاف نظر داشته است؟ چرا ایشان در همه پرسی‌ جمهوری اسلامی شرکت نکرد؟ و چرا بنیانگذار جمهوری اسلامی درگذشت صاحب المیزان را «کتبا» تسلیت نگفت؟ آقای طباطبایی عبارت تاریخی «در این انقلاب یک شهید واقعی بود، که مظلومانه هم شهید شد، و آن اسلام بود» را در چه تاریخی، در کجا، در پاسخ چه کسی، در چه واقعه ای، و در حضور چه کسانی بر زبان رانده است؟

یادداشت

بزرگانی که با جمهوری اسلامی بیعت نکردند

چکیده: این مختصر به معرفی اجمالی عالمانی اختصاص دارد که با جمهوری اسلامی بیعت نکردند یا از بیعت خود پشیمان شدند. با پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ اگرچه رژیم پهلوی در زباله دانی تاریخ دفن شد، اما لزوما نظام زمامداری فردی و طاغوتی در ایران پایان نیافت. اعلیحضرت همایونی رفت و مقام معظم رهبری آمد. خودکامگی سکولار رفت و استبداد دینی آمد. سلطنت مطلقه بنام مشروطه سلطنتی رفت، و ولایت مطلقه فقیه بنام جمهوری اسلامی آمد. اسمها عوض شد. رژیم وابسته به آمریکا رفت، رژیم جدید با شعار نه شرقی نه غربی بر سر کار آمد. قرار بود رژیم انقلابی علاوه بر استقلال، آزادی و عدالت به ارمغان بیاورد.
در جو سنگین اول انقلاب گروهی از عالمان بصیر با آقای خمینی و جمهوری اسلامیش بیعت نکردند. آنها نه ماجراجو بودند نه از خدا بی خبر. در فضل و تقوایشان تردیدی نیست. ساکت در کنجی، با توده مردم تهییج شده و سیاسیون انقلابی همراهی نکردند.
از کسانی که عدم شرکتشان در همه پرسی جمهوری اسلامی در فروردین ۱۳۵۸ در قم بر سر زبان افتاد آقا سید محمد حسین طباطبائی (صاحب المیزان) و آقا سید رضا صدر (برادر بزرگتر امام موسی صدر) بود. عدم بیعت این دو سید با جمهوری اسلامی نقل مجالس قم بود. آقای طباطبائی در هیچ انتخابات و همه پرسی چه در زمان پهلوی چه در دوران جمهوری اسلامی شرکت نکرد.
آقای سید احمد خوانساری که مقام ممتاز علمی و تقوائیش مورد قبول آقای خمینی بود، نه حاضر شد اعلامیه ای درباره جمهوری اسلامی بدهد، نه آن را تایید کرد، و وقتی از او پرسیدند واجب است به جمهوری اسلامی رای بدهیم؟ گفت بالعکس، یعنی واجب است رای ندهید! البته ایشان نظر انتقادیش را علنی نکرد. به هر حال آقای خوانساری تا آخر عمر با جمهوری اسلامی و آقای خمینی بیعت نکرد.
بسیاری از کسانی که به جمهوری اسلامی رأی آری دادند بعد که عملکرد سوء آن را دیدند پشیمان شدند. در این مجال به سه مرجع تقلید اشاره می کنم. آقایان سید کاظم شریعتمداری، سید حسن طباطبایی قمی و شیخ بهاء الدین محلاتی. هر سه مرجع خیلی زود در زمره منتقدان تراز اول جمهوری اسلامی قرار گرفتند. دو نفر اول در اوایل دهه شصت در خانه های خود محصور شدند و نفر سوم وقتی در سال ۱۳۶۰ از دنیا رفت آقای خمینی در قم یا تهران برایش مجلس ترحیم نگرفت و از برگزاری مجلس ترحمیش در مسجد ارک تهران جلوگیری شد.
آیا اگر جمهوری اسلامی دوباره به همه پرسی عمومی گذاشته شود رأی کافی می آورد؟! هر که تردیدی در نتیجه دارد می تواند آزمایش کند. زمامداران جمهوری اسلامی که بیش از بقیه از طریق کانالهای مختلف نظرسنجی از نارضایتی عمومی مطلعند می کوشند با بسته تر و امنیتی تر کردن فضای کشور به حضور مضرّ خود در قدرت ادامه دهند. در سال سی و هشتم جمهوری اسلامی، جمهوریت نظام هر روز لاغرتر و بخش یکه سالار نظام به اسم اسلام و در قالب ولایت مطلقه فقیه هر روز فربه تر می شود. جمهوری اسلامی هرچه هست نه جمهوری است نه اسلامی.

مقاله

در این انقلاب یک شهید واقعی بود، که مظلومانه هم شهید شد، و آن اسلام بود

این مقاله به مناسبت سی و پنجمین سالگرد رحلت آقای سید محمد حسین طباطبائی (۱۲۸۱ تبریز، ۲۴ آبان ۱۳۶۰ تهران) بزرگترین فیلسوف مسلمان قرن اخیر، یکی از بزرگترین مفسران قرآن در جهان اسلام، یکی از سه مفسر تراز اول در تاریخ تشیع، از شاخص ترین نمایندگان تفکر اسلام شیعی اصولی در قرن چهاردهم هجری شمسی و استاد اکثر قریب به اتفاق علمای معاصر شیعه در تفسیر قرآن و حکمت به رشته تحریر درآمده است. آقای طباطبائی در پاسخ تسلیت ذوالمجد به نمایندگی از محفل اهل تاویل به مناسبت شهادت علی قدوسی دامادش: «در این انقلاب یک شهید واقعی بود، که مظلومانه هم شهید شد، و آن اسلام بود.» این جلسه در ییلاق طباطبائی ذوالمجد قمی از وکلای مرفه دادگستری در روستای جابان دماوند در نیمه اول پائیز ۱۳۶۰برگزار شده است، و علاوه بر میزبان عیسی سپهبدی، محمد تقی فلسفی و سید مصطفی محقق داماد در آن جلسه حضور داشته اند. سه نفر از این افراد هنوز در قید حیاتند. با آغاز تدریس فلسفه آقای طباطبایی درس فلسفه آقای خمینی تحت الشعاع قرار گرفت و بسیاری از شاگردان او جذب درس آقای طباطبایی شدند. آقای طباطبائی به علت فقر، مال الاجاره چند ماهش به تاخیر افتاد. وی متوجه شد که مالک یعنی آقای خمینی راضی به ادامه سکونت او در ملک نیست، لذا خانه را حوالی سال ۱۳۵۰ تخلیه کرد. آقای طباطبائی توسط یاران انقلابی آقای خمینی به دلیل همکاریش با دارالتبلیغ آقای شریعتمداری تحت فشار قرار گرفت. با توجه به وزنه علمی آقای طباطبائی نقد مختصر وی بر دکتر شریعتی بر انقلابیون سنگین آمد و ایشان از این حیث هم تحت فشار انقلابیون قرار گرفت و آزار دید. آقای طباطبایی در مهر ۱۳۵۷ از امضای تلگراف برای رئيس جمهور فرانسه در حمایت از آقای خمینی امتناع کرد. در تنها دیدار این دو عالم پس از انقلاب در مدرسه رفاه آقای خمینی بعد از احوالپرسی سردی با آقای طباطبائی اعتنایی به او نکرد. آقای طباطبائی در دو همه پرسی پس از انقلاب شرکت نکرد و با جمهوری اسلامی بیعت ننمود. نتیجه: آقای سید محمد حسین طباطبائی یقینا از علمای منتقد انقلاب ۵۷ و مخالف جمهوری اسلامی و مدیریت و روش کشورداری آقای خمینی بوده است.

مقاله

چرا اولین شهید این انقلاب، اسلام بود؟

«اولین شهید این انقلاب، اسلام بود» عبارت تاریخی صاحب المیزان آقای سید محمد حسین طباطبائی در جلسه‌ی أواخر شهریور ۱۳۶۰ (دو ماه قبل از وفاتش) خطاب به سران وقت قوه قضائیه است که برای تسلیت «شهادت» دامادش علی قدوسی دادستان کل انقلاب اسلامی به دیدار او شتافته بودند. محمدحسین قدوسی در یادداشت مورخ ۱۴ شهریور ۱۳۹۵ خود صدورعبارت فوق را از پدربزرگش زیر سؤال برد. ایشان بر انکار خود سه دلیل أقامه کرده است: عدم امکان وقوعی از جهت سند و شواهد زمانی و مکانی، ناسازگاری با مواضع فکری فرهنگی علامه از نظر محتوائی، و ناسازگاری با رویه دقیق و حکیمانه از نظر بیانی. این مقاله در مقام اثبات دو نکته است: یکی وثاقت تاریخی واقعه فوق و دیگری صحت عبارت حکیمانه و موضع متین صاحب المیزان. در آن زمان دلیل برخورد بسیار سرد آقای خمینی با درگذشت آقای طباطبایی – عالمی که به نظرم اگر در تفسیر و حکمت از آقای خمینی برتر نبود از او کمتر هم نبود – را متوجه نمی شدم. من در بهار ۱۳۷۱ در قم از محمد حسین قدوسی واقعه فوق را شنیده و در دفترم یادداشت کرده بودم. سالها بعد جزئیات واقعه را از سید مصطفی محقق داماد رئیس وقت سازمان بازرسی کل کشور شنیدم که در جلسه یادشده شخصا حضور داشته است. مراد علامه در این جمله شش کلمه ای این است که انقلابی که به نام اسلام آغاز شد به نفع تحقق تعالیم اسلام نیانجامیده است، در ورای جنازه متعدد شهدا، به شهید اول انقلاب – خود اسلام – توجه کنید، که زیر پا گذاشته شده است.این عبارت ارزش شهادت شهدا را نفی نمی کند، اما تنبه می دهد که این انقلاب با تندروی ها، سوء مدیریت‌ها و بی اعتنایی به رعایت موازین شرعی و اخلاقی قبل از همه خود اسلام را شهید کرده است.

یادداشت

اولین شهید این انقلاب، اسلام بود

چند روز بعد از ترور علی قدوسی دادستان کل انقلاب اسلامی در اواسط شهریور ۱۳۶۰ گروهی از اعضای ارشد قوه قضائیه برای عرض تسلیت شهادت وی خدمت آقای سید محمد حسین طباطبائی پدر همسر شهید قدوسی می رسند. صاحب المیزان بعد از مکثی طولانی ضمن تشکر به آنها یک جمله گفت و دیگر چیزی نگفت، و آن جمله این بود: «اولین شهید این انقلاب، اسلام بود.» این مسئله را مستقیما از فرزند شهید قدوسی و محقق داماد رئیس وقت سازمان بازرسی کل کشور از حاضرین در جلسه فوق شنیدم و به مناسبت سی و پنجمین سالروز درگذشت علی قدوسی منتشر می کنم.