۱۳۹۱

حقوق تکثیر (کپی رایت)

در اسلام مالکیت محترم است و سلب آن دلیل می خواهد. این حقوق تنها به مومنان/ مسلمانان یا اهل کتاب تعلق ندارد و مطلق انسان از آن حیث که انسان است را شامل می شود. از آنجا که این آثار توسط اشخاص یا شرکتها تولید شده اند (و نه دولتها)، ملیت تولیدکننده دخالتی در حکم اخلاقی و دینی ندارد. خلأ قانونی در این زمینه در برخی کشورها از جمله ایران تنها باعث می شود استفاده از تولیدات دیگران بدون اجازه و بدون رعایت شرائط مولدان آنها «اشکال قانونی» نداشته باشد، اما باعث رفع «قبح اخلاقی» و «منع شرعی» نمی شود.

صیغه‌ی عقد ازدواج

زن و مردی که می خواهند ازدواج کنند خودشان هم می توانند صیغه عقد را بخوانند و لزومی ندارد عاقد روحانی یا غیر روحانی حاضر باشد. مهم این است که صیغه عقد را درست بخوانند. حتی اگر به زبان عربی مسلط نیستند، به هر زبانی که صحبت می کنند ترجمه صیغه را کامل ادا کنند کافی است.

ادعیه و زیارات مفاتیح الجنان

مطالب ملحقات مفاتیح غالبا فاقد اعتبار است. ادعیه ای که در منابع اولیه یافت نمی شود دشوار بتوان اعتبار آنها را پذیرفت. اما ادعیه و زیارات گروه اول یعنی آنها که در منابع قبل از قرن ششم یافت می شوند نیازمند تحقیق سندی هستند. غیر از لزوم تحقیق اسناد این ادعیه و زیارات اگر دعا یا زیارتی مخالفت قطعی با نصوص قرآنی داشته باشد یقینا قابل استناد به پیامبر یا ائمه نیست.

حرمت هرزه نگاری (پورنوگرافی)

هرزه نگاری بیش از همه با نگاه آدمی به مواضع زینت و نیز شرمگاه دیگران بستگی دارد. دلیل اصلی منع هرزه نگاری دلیل اخلاقی لزوم عفت و حیا است. آثار تخریبی آن بر فروپاشی خانواده ها موید است. مسئله حرمت هرزه نگاری بر اساس آیات متعدد قرآن کریم و روایات معتبر از مسلمات فقه اسلامی است.

حدیث دهر و پیروی از مُد روز!

پرسش: نظرتان راجع به حدیث «لاتسبوا الدهر فإن الدهر هو الله» چیست؟ آیا بر اساس آن نمی توان به پیروی از عرف زمانه و مد

عدمِ قبحِ اخلاقی شرطِ کافیِ مشروعیتِ فعل نیست

اگر به عنوان دین دار به قضیه بنگریم، و برای خدا و رسولش در افعال انسانی وقعی قائل باشیم در این صورت علاوه بر اخلاقی بودن و راضی بودن فاعل انسانی یک عامل دیگر هم دخیل است و آن اطمینان از رضایت خداوند یا حداقل اطمینان از عدم سخط الهی است. اخلاقی بودن یا داور دانستن عقل آدمی به حسن و قبح افعال در اموری است که یقین داشته باشیم عقل آدمی توان کشف همه ابعاد قضیه را دارد، در برخی ابواب معاملات نفس اخلاقی بودن برای مشروع بودن فعل کافی است. سبک زندگی مومنانه الزامات عملی دارد و در حداقل سه حوزه‌ی عبادات و مناسک، مناکحات، مأکولات و مشروبات یقینا نمی توان به اخلاقی بودن اکتفا کرد و اطمینان از عدم حکم الزامی دینی به فعل یا ترک آن ضروری است. به عبارت دیگر اخلاق نمی تواند جای شریعت را بگیرد. اخلاق شرط لازم هست، اما در حوزه های یادشده شرط کافی نیست.

ازدواج مسلمان و اهل کتاب

هیچ تفاوتی بین ازدواج دختر مسلمان با پسر اهل کتاب از یک سو و ازدواج دختر اهل کتاب با پسر مسلمان نیست، اگر ممنوع است هر دو ممنوع است و اگر مجاز است هر دو مجاز است. اتفاقی که بین فقهای فریقین بر علیه ازدواج مسلمه با کتابی منعقد شده زائیده نگاه خاص آنها به فرودستی زنان است، و الا انصافا دلیل معتبری بر منع در دست نیست. ازدواج مسلمان با مشرک و کافر مطلقا ممنوع است. ازدواج مرد مسلمان با زن اهل کتاب (یهودی، مسیحی) همانند ازدواج زن مسلمان با مرد اهل کتاب جائز است.این جواز تؤام با کراهت است، بویژه در جایی که ازدواج با مسلمان ممکن باشد. اولی این است که مسلمان با مسلمان ازدواج کند. فرد مسلمان موظف است بکوشد با اخلاق حسنه همسر خود را به اسلام متمایل کرده و فرزندان خود را به گونه ای تربیت کند که اسلام بیاورند.

عصمت، معصیت، خطا و پیامبری

خطا در دو ناحیه است: یکی در امر دین و دیگری خارج از آن. در مورد نوع دوم خطا دلیل معتبری در دست نیست که اولیاء دین و پیامبران می باید در امور غیر دینی هم آنگونه مطلع باشند که خطا نکنند. اما در امور دینی پیامبر در تلقی و حفظ و ابلاغ وحی الهی به تصریح قرآن خطا نمی کند. یعنی وحی الهی و قرآن کریم بی خطا به ما رسیده است، به عبارت دیگر قرآن معصوم است، اما تعالیم نبوی یعنی سنت معتبر ایشان نیز به دلیل امر خداوند به اطاعت و تاسی و تبعیت باید بی خطا باشد و گرنه اغراء به جهل می شود. اسوه بودن ایشان نیز چنین اقتضایی در امر دین دارد.

حفظ نظام همچنان نیازمند «اسرائیلیات» است

سفر به اسرائیل اسم رمز به درد آمدن قلب مقام معظم رهبری ولی نعمت جناب آقای شریعتمداری از انتقاد است. هرگاه انتقادی از این قلم از باب انجام فرائض نهی از منکر یا نصیحت به ائمه مسلمین منتشر می شود، نماینده ولی فقیه در کیهان مرا به اسرائیل می فرستد! افتراهای شریعتمداری دردسنج قلب بیمار رهبر خودکامه‌ی ایران است. مقاله جدیدی در پاسخ به این سؤال کلیدی «حضرت آقای خامنه ای با جان و مال و آبروی عالمان منتقد خود چگونه رفتار کرده است؟» در راه است.

معاینه زن توسط پزشک مرد

مراجعه به پزشک غیرمماثل مجاز است، هرچند اگر پزشک مماثل از دانش و تجربه کافی برخودار باشد اولویت دارد، بويژه در مواردی که معاینه متوقف بر لمس یا رویت اندام پوشیده است.

«سیادت» جزء ملاکهای تقدم در اسلام نیست

دلیل تفاوت سادات با غیرسادات در خمس وزکات عمدتا روایات است. تفاوتی که بین صدقات و غنیمت گذاشته می شود، بیشک بین خمس ارباح مکاسب و زکات نیست، تا یکی بر دیگری شرفی داشته باشد. اصولا کلیه مومنان نیازمند بدون توجه به نسب و حسب می باید حوائجشان با انفاق رفع شود و مطابق مسلمات تعالیم اسلامی تفاوتی بین ذریه پیامبر و دیگر مومنین نیست. در حقوق مالی نسب و حسب امتیاز محسوب نمی شود، تقدم نیز به علم و تقوی و جهاد است که هیچکدام منجر به امتیاز مالی نمی گردد و مقام اخروی دارد نه دنیوی. سیادت جزء ملاکهای تقدم در اسلام نیست.

عدم اعتبار خبر مربوط به کشتار بنی قریظه

کتاب سیره ابن اسحاق اگر چه قدیمی ترین کتاب سیره محسوب می شود، اما منقولات وی توسط برخی معاصرین متنفذ وی مورد مناقشه واقع شده، چیزی که در مورد سیره ابن اسحاق مورد اتفاق نسبی است، عدم اعتماد به نقلهای وی درباره دیگر ادیان است، وی متهم به نقل از منابع ضعیف و غیرقابل اعتماد در این حوزه است، بویژه منابع یهودی و مشخصا نقل وی درباره یهودیان بنی قریظه پرمناقشه ترین مطلب کتاب وی است. بنابراین خبر واحد ابن اسحاق در این زمینه غیر قابل اعتماد است.

طریقیت مجتهدان و موضوعیت مصرف صحیح وجوهات شرعیه

حالت مطلوب خمس و وجوهات شرعیه پرداخت آن به صندوقی است که زیر نظر نمایندگان مراجع هزینه شود و دخل و خرج آن کاملا شفاف یاشد و ثبت شود و جایی برای تشخیص و تصرف شخصی باقی نباشد. پرداخت وجوهات شرعیه و مصرف صحیح آن موضوعیت دارد، مجتهدان طریقیت دارند نه موضوعیت، از هر یک از طرق معتبر که اهداف خمس که مهمترینش رفع حوائج مستندان و مصرف فی سبیل الله است تامین شود برائت ذمه حاصل می شود

مباحثی درباره‌ی آیت الله شریعتمداری

۱. اسنادی از مظلومیت آیت الله شریعتمداری
۲. اسنادی از شکسته شدن ناموس انقلاب
۳. ممانعت از اعزام بیمار سالمند مبتلی به سرطان به بیمارستان
۴. اعاده‌ی حیثیت از آیت الله شریعتمداری

محمد (ص) برای بشریت چه آورد؟

پیامبر خدا آمده بود که ما را زنده کند، پیام اصلی او احیای معنویت و انسانیت است. معنا بخشی به زندگی اصل و اساس رسالت پیامبر است.
تعالیم پیامبر به بشریت را می توان در ارائه سبک زندگی مؤمنامه تلخیص کرد. این سبک به دو بخش بینش مؤمنانه به هستی و منش و روش مؤمنانه قابل تقسیم است. مهمترین تعالیم پیامبر در بخش بینش مومنانه عبارت است از: باور به خدای واحد، باور به آخرت، باور به غیب.
در بخش منش و روش مومنانه محورهای اصلی تعالیم پیامبر اینهاست: عدالت و کرامت و رحمت و احسان، اخلاقی زیستن، بارور کردن عقل آدمی، عبادت و مناسک، و شریعت.
دو منبع اصلی تعالیم پیامبر قرآن کریم و سنت نبوی است.احادیث و نقلهای تاریخی گزارشگران سنت هستند. این گزارشها حداقل هفتاد سال بعد از وفات پیامبر نوشته شد و حداقل یک قرن و نیم بعد از پیامبر منتشر شده و آکنده از نقلهای غیر معتبر و جعلی است و نیاز به پالایش دارد. اکتفا به قران به بهانه مشکلات احادیث نگاهی ناقص به اسلام است. قرآن و سنت حاکی از گزاره های زمان مند و تعالیم جاودانه اسلامی است و نیاز به کار کارشناسی دارد.

شارع بودن پیامبر (ص)

کسانی که در احکام شرعی تنها به قرآن مراجعه می کنند و خود را از سنت معتبر پیامبر (ص) بی نیاز می دانند در حقیقت شارع را منحصرا خداوند، و شریعت را منحصر در قرآن کریم می دانند و بر این اساس پیامبر(ص) را شارع نمی دانند.

حفظ نظام اوجب واجبات است

عبارت «حفظ نظام از اوجب واجبات است» حتی اگر مرحوم آیت الله خمینی بحرفیته نگفته باشد قطعا و یقینا و بدون کمترین تردیدی بیان صحیح نظر ایشان است. عبارت «حفظ نظام اوجب واجبات است» (بدون از) تفسیر من از نظر آیت الله خمینی است. کسی که معتقد است «ولایت مطلقه فقیهان‌ همان ولایتی است که از جانب خداوند به نبی‌اکرم‌ (ص) و ائمه‌ (ع) واگذارشده‌است و از اهم احکام الهی است و بر جمیع احکام الهی تقدم دارد. اختیارات حکومت محصور در چهارچوب احکام الهی نیست‌. حکومت‌ یکی از احکام اولیه است و مقدم بر تمامی احکام فرعیه حتی نماز و روزه‌و حج است‌.» معنای این قول تقدم حکومت حقه‌ی دینی و حفظ آن برکلیه واجبات شرعی است. به عبارت دیگر حکومت حقه‌ی دینی و حفظ آن اوجب تمام واجبات است و به زبان ساده تر حفظ نظام اوجب واجبات است. (بدون از)

مصحف عثمانی مورد تأیید کامل ائمه‌ی اهل بیت (ع)

مصحف عثمانی تنها مصحف جهان اسلام همان قرآنی است که به رسول خدا (ص) وحی شده و ترتیب آیات و سور به دستور رسول خدا تعیین شده است و همین مصحف مورد تایید کامل ائمه اهل بیت (ع) بویژه امام علی بن ابی طالب بوده است. روایاتی که خلاف این را افاده می کنند اخبار آحادی هستند که سندا و دلالتا فاقد اعتبارند. آنچه به نام مصحف علی در برخی روایات آمده علاوه بر متن قرآن شامل آنچه علی بن ابی طالب (ع) از پیامبر خدا (ص) به عنوان تفسیر شنیده بوده می شده است. این مصحف به زمان ما نرسیده است.

خدعه و دغل

پرسش: قاعده ای داریم تحت عنوان ” الحرب خدعه ” که به نبی مکرم اسلام صلوات الله علیه نسبت می دهند . در مواردی هم

هفته وحدت

صفحه دو- برنامه هفته وحدت بی بی سی فارسی، برنامه صفحه دو ۵ بهمن ۱۳۹۱، هفته میلاد پیامبر اسلام (ص) میزگرد با شرکت آقایان امیر

خلط امور حقیقی و اعتباری در بحث وحی

از قاعده‌ی فلسفی «هر حادثی مسبوق به ماده و مدت است» نمی توان نتیجه گرفت که وحی که امری حادث است مسبوق به ماده‌ی زبان پیامبر و جهان شناسی و فرهنگ جامعه عربی است، زیرا زبان و فرهنگ و علوم بشری اموری اعتباری هستند و نه حقیقی، و قاعده‌ی یادشده از فلسفه‌ی اولی در امور حقیقی جاری است نه امور اعتباری. تمسک به قاعده‌ی فلسفی یاد شده برای اثبات بشری بودن وحی برخاسته از «خلط امور حقیقی و اعتباری» است.

موارد دیگر

شعار «نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران»

من وقوع شعار «نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران» را نه تنها انکار نمی کنم بلکه به آن شهادت هم داده ام. مناقشه‌ی من در «صحت» چنین شعاری بوده است نه در «وقوع» آن. الآن هم این شعار مقدس! تبدیل به «پیراهن عثمان» شده که با آن وقت و بی وقت تسویه حساب شخصی صورت می گیرد. شیوه‌ی مواجهه‌ی طرفداران محترم این شعار با منتقد آن معیار خوبی برای سنجش ادب، مدارا و رشدیافتگی ماست.

موازین تصرف در وجوهات شرعیه و انفال

تصرف مراجع تقلید در وجوهات شرعی بویژه بر اساس عنوان مهم «فی سبیل الله» مبتنی بر ملاکات عمومی شرعی است و عملا به «تشخیص شخصی مراجع محترم» صورت می گیرد.در وجوهات شرعیه ثبت، شفافیت و امکان نظارت مومنان با رعایت ساز و کارهای مناسب ضروری است. بطور کلی وجوهات شرعی باید در صندوقی زیر نظر نمایندگان مراجع یا حتی نمایندگان متدینان هزینه شود و متکی به تشخیص شخصی مراجع نباشد. انفال حکم اموال عمومی را دارد، و نمایندگان مردم با رعایت موازین شرعی و مصالح عمومی و شفافیت مجاز به تصرف در آن هستند. انفال در هیچ شرائطی به ملکیت شخصی کسی ولو حاکم شرع و ولی فقیه در نمی آید.

ازدواج با دختر نابالغ و کلاه شرعی

ازدواج بین دو نفر (زن و مرد عاقل بالغ) منعقد می شود. دختر نابالغ «عقلاْ» طرف ازدواج نیست، و بعد از بلوغ چاره ای جز ادامه تصمیمی که دیگران برای او گرفته اند ندارد. اینکه در گذشته فرضا چنین احکامی مجاز بوده به چه دلیل از احکام جاودانه‌ی اسلام است؟ اتکا به اخبار آحاد را در امور مهمه مجاز نمی دانم، جان، مال، آبرو و نیز ناموس زن از امور مهمه است. مفاسد ازدواج با دختر نابالغ به میزانی است که تردیدی در عدم جواز آن باقی نمی گذارد. «کلاه شرعی» را چه در مناکحات چه در تجارات مجاز نمی دانم. غرض شارع مصالح و مفاسد نفس الامریه بوده است نه رعایت صوری برخی صیغ و قوالب.«عرف عقلا» در سنجش عدالت و اخلاق و عقلانیت از مبادی استنباط است. رعایت عرف عصر نزول حجاز به عنوان حکم الله که در اجتهاد مصطلح رویه‌ی رایج است چه دلیل معتبری دارد!؟