گرهگشائی و گرهنمائی فلسفهی معاصر
فلسفه نمرده است. دامنهی اقتدارش بسیار کوچکتر و در عین حال عمیق تر شده است. فلسفه دانش تبیین عقلانی است. دانش پرسیدن از اساسی ترین نیازهای معرفتی آدمی است. فلسفه حداقل دو بخش دارد. یکی تعیین قلمرو و تبیین فلسفهی دیگر علوم. این بخش فلسفه نسبت به گذشته بسیار قوی تر، فربه تر، پویاتر و بانشاط تر است. فلسفه متواضع است. به اموری که نمی داند و نمی تواند هم بداند اذعان دارد و لذا به غرورهای کاذب علمی کمتر مبتلا شده است. عقلانیت نقاد در حوزهی جهان معقول خوش درخشیده است.
بخش دیگر فلسفه متافیزیک است و پرسش از اینکه از کجا آمده ایم و به کجا می رویم و آمدنمان بهر چه بوده است؟ پرسش از زندگی و مرگ، پرسش از خدا و جهان پس از مرگ، پرسش از سعادت و شقاوت. این بخش در دوران جدید با رقبای قدری مواجه است و مبارزهای نفس گیر از هر دو سو ادامه دارد.
انسان امروز همچنان به فلسفه و فلسفیدن نیاز دارد، چرا که گوهر عقل به عنوان مهمترین خصیصهی انسانی را با خود دارد.