پرسش و پاسخ

قصاص جان و اعضا

پرسش: آیا قصاص فقط منحصر به جان است؟ پاسخ: خیر، در شریعت قصاص بر دو قسم است: قصاص نفس و قصاص اطراف. اولی همان قصاص

باب فعلل و تفعلل

پرسش: گاهی در نوشته های فارسی می نویسند فقس علیه باب فعلل و تفعلل. یعنی چه؟   پاسخ: ابواب افعال عربی یا ثلاثی هستند یا

طهارت ذاتی انسان

من به طهارت ذاتی انسان معتقدم. کفر از علل نجاست محسوب نمی شود. عقیده و دین باعث نجاست ظاهری نیست. هیچ غیرمسلمانی اعم از اهل کتاب، پیروان ادیان غیرابراهیمی، منکران خدا و مشرکان نجس محسوب نمی شود. قذارت باطنی به دلیل بطلان عقیده تلازمی با نجاست ظاهری ندارد.

بازخواست همگانی از اصول و فروع در آخرت

بازخواست همه‌ی انسانها در قیامت توسط خداوند بر اصول و فروع انجام می شود، نه در دنیا نه توسط آدمیان. این بازخواست شامل هر بنی بشری است نه فقط غیرمسلمانها. بازخواست نیز از تکلیف واقعی است نه ظاهری. اگر قرار باشد مسلمان فاسقی که واجبات و محرماتش را رعایت نمی کرده در آخرت عقاب شود، چرا کافری که علاوه برآن تکالیف عملی اصول نظری را نیز با تقصیر زیر پا گذاشته عقاب نشود!؟

وجه نیاز به امام و فلسفه‌ی غیبت

نظریه‌ی امامت بتدریج تکوین یافته است. به باور شیعه ائمه منبع معرفت دینی پس از وحی و سنت پیامبر بوده اند. امر زمامداری سیاسی و قضاوت به تدریج با توجه یه بسته شدن فضا در حد یک آرمان باقی ماند. ولایت تکوینی و کرامات مابعدالطبیعی از آغاز از ملزومات امامت نبود اما بتدریج اضافه شد و شاخ و برگ یافت. نیاز دائمی به حضور امام که روایاتی هم برآن اشاره دارد، از سنخ ولایت تکوینی (ساحت سوم ائمه) است که از جمله ضروریات مذهب شمرده نمی شود. زمامداری سیاسی ائمه هم به جز چهار سال و پنج ماه در زمان علی بن ابی طالب و چند ماه امام حسن مجتبی اتفاق نیفتاده و زندگی جریان داشته است. اما استفاده‌ی علمی از ائمه با میراث علمی ایشان فی الجمله قابل تامین بوده است. تلقی علمای قرون چهار و پنج بسیار بسیط تر از تلقی رایج از مسئله‌ی غیبت است.

آیه‌ی نور و ظرائفش

خدا نور آسمانها و زمين است. زبان آیه آن چنانکه در انتهای ان تذکر داده شده است، زبان تمثیلی (مجازی و استعاری) است. مشبَّه خداوند است که مساوی نور است و وجه شبه ظهور و بروز و اظهار و ابراز است. آن چنان که نور بذاته ظاهر و مُظهر غیر است، خداوند نیز آشکار و ظاهر و بارز است و هرچه آشکار و بارز و ظاهر شود به اوست. نور الهی را اگر در سراچه‌ی جان انسان فرض کنیم، «مصباح» همان چراغ فطرت است، «زجاجه» و حباب قلب اوست، «مشکاة» روح محافظ ایمان و فطرت، «شجره‌ی زیتونه» وحی الهی، «نورْ علی نور» همان عقل و وحی رسولان الهی هستند.

تحدی و اعجاز قرآن خارج از عصر نزول؟

پس از ۱۴ قرن هر کسی که این سه صفت محمد بن عبدالله (صداقت، امانت داری و امی بودن) را پذیرفته باشد «عقلا» می پذیرد که قرآن وحی الهی است. معجزه بودن قرآن یعنی اینکه محمد بن عبدالله از تولید آن شخصا «عاجز» بوده است و جز خدا کس دیگری نویسنده قرآن نیست. «تحدی» (به مبارزه طلبیدن برای ارائه‌ی مثل قرآن) مختص عصر نزول بوده است. برای مسلمانی لزومی به تداوم اعجاز نیست. همین که بپذیریم که محمد رسول خدا و قرآن کلام اوست کافی است.

مباهته خلاف شرع است

اگر چه در فقه بابی به نام «مباهته» وجود ندارد، اما برخی فقها با استناد به روایتی به جواز سبّ یا هجو یا غیبت فاسق بدعت گذار قائل شده اند. آنچه در این روایت امده باهتوهم به معنی مبهوت کردن با اقامه‌ی برهان است نه بهتان زدن. متاسفانه برخی فقهای دو قرن اخیر به جواز بهتان فتوی داده اند. سبّ (دشنام دادن)، هجو کردن، افترا، بهتان، تهمت به هر کسی حرام است چه مؤمن چه غیر مومن، چه مسلمان چه غیر مسلمان، چه صالح چه فاسق. اینگونه افعال حرام است و هیچ استثنایی بر آن پذیرفته نیست.اگر چیزی را بدعت می دانیم می باید با نقد علمی با آن مواجه شد. بهتان زدن کاری خلاف شرع و ضد اخلاق است و هرگز جواز چنین امری را نمی توان به شارع نسبت داد. در یک کلام مباهته خلاف شرع است.

با عنوان «منافق» نمی توان کسی را شرعا مجازات کرد

آیات ۶۰ و ۶۱ سوره‌ی احزاب درباره‌ی منافقین صدر اسلام در مدینه است و تعمیم آن به دیگر دورانها موجه نیست. به لحاظ شرعی عنوان «منافق» فاقد بار حقوق جزائی است. افراد متخلف یا محارب هستند یا باغی. اعدام مخالفان جمهوری اسلامی با استناد به مجازات «محارب» صورت گرفته است نه منافق. به اعدامهای دهه ۶۰ اشکالات متعدد شرعی و حقوقی وارد است. استناد اعدامهای خلاف شرع دهه‌ی شصت به قرآن افترا به قرآن است، بلکه قرآن و اسلام بر خلاف چنین محاکمه های ظالمانه‌ای است .

قصاص حقّی در کنار خون بها و بخشش

قصاص حکمی قرآنی است، حکم موجود در تورات توسط قرآن امضا شده است. اصل قصاص به عنوان یک حق برای مَجنیُّ علیه یا اولیاء دم او در کنار دو گزینه‌ی دیگر خون بها و عفو مسلّم است، هر چند عفو بهترین گزینه است.

امر به «معروف» و نهی از «منکر»

امر به معروف یعنی دعوت به کار درست عقلی یا شرعی و نهی از منکر یعنی بازداشتن از کار نادرست عقلی یا شرعی. به عبارت دیگر کلیه‌ی واجبات و محرمات مسلّم شرعی به ترتیب جزء معرف و منکر هستند، همچنانکه کلیه اموری که عقلا پسندیده یا ناپسند محسوب می شوند نیز به ترتیب در زمره‌ی معروف و منکر قرار می گیرند. لذا منحصر کردن معروف و منکر به واجبات و محرومات منصوص شرعی صحیح نیست. از هر وسیله‌ی مباح و مجاز برای تشویق به معروف و دور نگاه داشتن از منکر استفاده کرد و در این زمینه هیچ محدودیتی به جز مباح بودن وسیله و امکان تاثیر نیست. استفاده از زور تنها به معنی جواز قیام علیه دولتهای جائر و موارد مشابه است. هرگونه استفاده از برخورد فیزیکی منوط به اذن دادگاه صالحه (و حاکم شرع در صورت فقدان دادگاه صالحه) است. تنها به معروف و منکرهایی می توان امر و نهی کرد که مورد اتفاق عقل یا شرع باشد، یعنی معروف و منکر مسلمات عقلی و شرعی هستند. اگر احتمال بدهیم تارک معروف یا ناهی منکر فعل یا ترک فعلش مستند به فتوایی ولو شاذ باشد مجاز به امر یا نهی نیستیم.

دیه، ارث و حق زنان در زمان طلاق

تفاوت دیه‌ی زن و مرد مستند قرآنی ندارد. مستندات روایی آن متناسب با فرهنگ خاص حجاز در زمان اولیاء دین بوده است، با توجه به تغییر شرائط زمانه از جمله تغییر وضعیت فرهنگی و اجتماعی بانوان استناد به اینگونه احادیث صحیح نیست.در مورد ارث در مواردی سهم الارث بانوان نصف مردان است. اما در کنار ارث کمتر زنان در صورت ازدواج از نفقه و مهریه برخوردارند. اگر قرار است ارث مساوی باشد، نفقه و مهریه نیز حذف خواهد شد که معلوم نیست به نفع بانوان در بسیاری نقاط جهان باشد. بانوان در برابر کارهایی که در خانه انجام می دهند مستحق اجرت هستند. در زمان طلاق این خدمات می باید محاسبه شود.

مأموران فاسد در صدر اسلام و اکنون

سیاست ورزی پیامبر (ص) غیر از آنچه به تعلیم خاص الهی صورت می گرفته بشری بوده است. کارگزاران ایشان نیز انسانهای جایزالخطایی بوده اند. سیاست ورزی ائمه (ع) نیز بشری بوده است. در میان کارگزاران پیامبر و نیز ائمه افرادی خطاکار یافت می شده اند. ما به محض اطلاع پیامبر یا امام علی از وقوع فساد توسط یکی از کارگزاران پس از تحقیق و یقین به تخلف مامور حکومتی وی مجازات می شده و از سمت خود عزل می شده اند.در حکومتهای منتسب به دین از جمله حکومت ولایی برخی از ماموران فاسد دانه درشت نه تنها عزل و مجازات نشده و تنزل مقام نیافته اند بلکه ارتقای مقام یافته تشویق شده اند! قیاس روش زمامداری در حکومت ولایی با زمامداری نبوی و علوی قیاس مع الفارق است.

مراد از بقیة الله قرآنی

مراد از بقیة الله در آیه‌ی ۸۶ سوره‌ی هود چیزی شبیه «الباقیات الصالحات» در آیه‌ی ۴۶ سوره‌ی کهف است. برخی روایات منقول از ائمه‌ی اهل بیت موجود در کتب اربعه و غیر آن بقیة الله را بر ائمه و مشخصا امام دوازدهم تطبیق کرده اند. این تطبیق برخاسته از نوعی توسعه در مفهوم بقیة الله از سرمایه یا سود حلال یا پاداش آنها به هر موجود نافعی است که مایه‌ی خیر بشر گردد. صحت این توسعه‌ی معنوی متوقف بر اعتبار روایات آن است. این احادیث مشکل سندی دارند.در نتیجه چنین استفاده ای از آیه‌ی یاد شده در مورد امام غائب فاقد دلیل معتبر روائی است.

استطاعت، حج و خمس

۱- استطاعت حج در چیست ؟ پاسخ: توانایی مالی تامین هزینه رفت و برگشت و اقامت و مخارج زندگی عائله‌ی تحت تکفل در زمان سفر

چند پرسش درباره‌ی ولایت فقیه

مرحوم استاد آیت الله منتظری در دیدگاه متأخرشان معتقد به ولایت فقیه در امور اجرائی نیستند و شأن فقیه اعلم را «نظارت» برامور تقنینیه می دانند. مرحوم آیت الله خمینی نخستین کسی است که ولایت مطلقه‌ی فقیه به معنای لزوم ولایت سیاسی مستقیم و بالمباشره‌ی فقیه قائل بوده و عمل کرده است. حدیث غدیر خم هیچ دلالتی به ولایت فقیه ندارد. ولایت فقیه فاقد هرگونه مستند معتبر عقلی و نقلی چه در قرآن، چه در روایات، و چه در اجماع فقهاست. مجلس خبرگان از دوره‌ی دوم به بعد با دخالت جناب آقای خامنه ای به مجلسی منصوب رهبری، تشریفاتی و تحت نظارت ایشان تبدیل شده است.

تساوی شهادت زن و مرد

در اجتهاد مصطلح شهادت مرد عادل مطلقاً مسموع است. اما شهادت زن عادل یا اصلاً مسموع نیست یا تنها با انضمام به شهادت مرد پذیرفته می‌شود و تنها در چهار مورد بدون انضمام قابل قبول است اما در هرصورت شهادت دو زن معادل شهادت یک مرد است. یعنی درحوزه شهادت قضایی زن یا نصف مرد است یا اصلاً فاقد اعتبار است. دلیل رأی فوق آیه‌ی ۲۸۲ سوره‌ی بقره و روایات و اجماع ذکر شده است.
در روش اجتهاد در مبانی و اصول جنسیت در اعتبار شهادت دخالتی ندارد. شهادت هر شاهد عادلی چه زن چه مرد در محضر دادگاه مسموع است. شهادت یک زن همانند شهادت یک مرد است. در حوزه های اختصاصی مردان و زنان با منطق واحدی عمل می شود. آیه‌ی مذکور و روایات و اجماع ناظر به زنان عصر نزول و دورانهای مشابه هستند نه مطلق جنس زن. اصل و سیره‌ی عقلا در شهادت مسموعیت قول شاهد واجد شرائط است.

تأملی دوباره درباره‌ی تعدد زوجات پیامبر و ائمه

ازدواجهای پیامبر در عصر خود وی امری غیرمتعارف شمرده نشده است. بسیاری از مردان با تعدد زوجات زندگی می کردند. در زندگی آنها نیز همزمان چندین زن اعم از آزاد و کنیز بوده است. تنها تفاوت تعداد زنان آزاد همزمان بین پیامبر و دیگر مردان است. اگر چه پیامبر در تعداد زوجات از امتیاز بیشتری نسبت به دیگر مردان برخوردار بوده، اما موازی آن تکالیف بیشتری هم در حوزه‌ی عبادات نسبت به دیگران دارد. به عنوان مثال قیام لیل و صلوة وتر برای همگان مستحب است، اما برای پیامبر واجب است، چنین تکلیف شاقی با عیش و نوش مباح شبانه جمع نمی شود. آنچه ما از زندگی خصوصی پیامبر درک می کنیم این است که او بشری بوده است مانند بقیه‌ی انسانها. زهد و عبادت او باعث نشده لذات مباح و حلال زندگی را به کناری نهد. حدیث «حُبّ زن و عطر به دلم انداخته شده، اما نورچشمم در نماز قرار داده شده است» خبر واحدی است که جز انس از پیامبر (ص) نقل کرده است و انتساب آن به پیامبر قطعی نیست. بر فرض صحت نقلهای دال بر زنان فراوان برخی ائمه این شیوه‌ی زندگی خصوصی ائمه در زمان و مکانی دیگر بوده، که توصیه ای به تأسّی به آن نیست.

نظریه‌ی علمای ابرار یکی از دو نظریه‌ی تشیع

نخستین قائلان نظریه‌ی علمای ابرار اصحاب طراز اول ائمه‌ی هدی و سپس جمعی از علمای متقدم شیعه بوده اند. در پذیرش یا رد هر نظریه ای ادله‌ی آن را باید بررسی کرد، اینکه نتایج عملی آن چیست تابع دلیل است.مطابق نظریه‌ی علمای ابرار حجیت اقوال معتبر ائمه‌ی هدی (ع) در تبیین تعالیم نبوی به جای خود محفوظ است. سیره‌ی ائمه‌ی هدی (ع) سومین منبع معارف دینی است. نظریه‌ی علمای ابرار و نظریه‌ی ائمه معصومین دو نظریه در مدرسه‌ی ائمه‌ی اهل بیت یا مذهب شیعه‌ی جعفری است.

مراد از تواتر حدیث غدیر خم

واقعه‌ی غدیر خم و خطبه‌ی پیامبر (ص) فی الجمله متواتر است اما متن آن با تمام جزئیات متواتر نیست. به نظر می رسد عبارت «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» متواتر باشد.

نگاه فرودستانه و مردسالارانه به زن در احادیث

این منقولات نشان دهنده‌ی نگاه فرودستانه و جنسیتی و مردسالارانه به زن است. این نگاه غالب دوران پیشامدرن در جهان است و به شیعیان، مسلمانان، موحدان و شرقی ها محدود نمی شود، بلکه تفکری جهان شمول است. بسیاری از این روایتگران ذهنیت دوران خود را به عنوان حدیث به رسول و ائمه نسبت داده اند. برخی از این احادیث مخالف برخی موازین مسلم قرآنی هستند از قبیل آفریده شدن زن از دنده‌ی چپ مرد، یا لزوم عمل بر خلاف مشورت زنان، یا نادر بودن زن صالح. اکثر قریب به اتفاق این احادیث بر خلاف موازین عدالت، اخلاق و عقلانیت هستند و در انسان شناسی من غیر قابل استناد و کاملا بی اعتبار هستند.